نوشته شده توسط : علی حیدری


به نام خدا ...

فقط خواستم عرض کنم خیلی خوشحالم که دوباره میتونم با شما باشم.


منتظر کارهای جدید بنده باشین.


متشکرم.



:: بازدید از این مطلب : 1324
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : یک شنبه 25 تير 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

    بسم الله الرحمن الرحیم

سلام به طرفداران حق بی شوخی یا با کمی شوخی...

داستان این بار برمیگرده به دوره ای از تاریخ دورانی که مردم غرق خرافات بودن اون دوره ای که گالیله هی فریاد میزد زمین دوره خورشید میگرده ولی روحانیون میگفتند تو کافر شدی و از دین ما خارج شدی و میخواستند بسوزوننش و مجبورش کردند بزنه زیر حرفش...

وووووووووووووووووووووووووووووووووووو بـــــــــــله ...

در دوره ای در جایی از این زمین که مردم فقط از میوه های درختان زندگیشون رو میگذروندن و مردم منتظر بودن تا میوه ها برسن و اونها ازش استفاده کنند و جالب اینکه باید صبر میکردند تا میوه های درختان از شاخه هاش بیفتند چون کسی حق نداره به میوه های روی درخت دست بزنه و این حرکت باعث میشد که اکثر   میوه هایی که به زمین میفتند دیگه پلاسیده شدن و میوه های رسیده به دولتمردان   میرسه و پلاسیده هاش به مردم و مردم اون سرزمین از دولتمردانشون خیلی ناراضی بودن و همیشه شکایتهایی پیش میومد ولی روزی یکی از مردم دیدش حالا که دستش به میوه های رسیده توی زمین نمیرسه چطوره خودش یکی از میوه های درختارو بچینه و این کار رو انجام میده ولی به جرم تعرض به مقدسات دستگیرش میکنن و دستش رو قطع میکنن ولی اون شخص پافشاری میکنه نسبت به عقیدش و اون میوه رو تکه تکه میکنه ومیگه هر نفر از دولتمردان تکه ای از اون میوه رو بخورن و هرکدام از اونا که میخورن میفهمن چقدر این میوه خوشمزست و این مرد براشون توضیح میده که ما اگه میوه هارو از روی خود درخت بچینیم میوه های بیشتری داریم و لازم نیست به مردم میوه های پلاسیده بدیم و مردم رو روز به روز ناراضی تر کنیم  و بدانید که من آخرین نفری نخواهم بود که این عمل رو انجام دادم و اگر مردم رو آزاد نگذارید اتفاق بدتری خواهد افتاد و دولتمردان برای امتحان این کار رو به صورت پنهانی انجام دادن و دیدن همه از این طرح راضی هستند و این طرح رو آشکار کردند و فهمیدند به صورت کور کورانه ای نباید از هیچ چیزی تبعیت کرد حتی مقدسات و کاش این کار رو زودتر انجام میدادن تا مرد شجاع ما دستانش رو از دست نمیداد ولی اون مرد وقتی میدید که حتی دستان بچه های کوچک هم به میوه های تازه میرسه براش کافی بود...  

 



:: بازدید از این مطلب : 1515
|
امتیاز مطلب : 84
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : شنبه 21 اسفند 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

     بنام خدا

 

شوخی با معلمان سخت گیر

 

دیدین که بعضی از معلمها خیلی سخت گیری می کنند به خیال خودشان می گویند سخت گیری خوب است اما نمی دانند چگونه؟؟؟

 

داستان...

 

معلمی بود که تمام مدرسه میدانستند که او معلم سخت گیری است و هرکس در کلاس او قرار میگرفت از ترس سخت گیری و کتکهای او مجبور بود درس بخواند ولی یک نکته جالب در کلاسهای این معلم این ود که کلاس ایشان بیشترین غیبتهای دانش آموزانش را در سال داشت و هر دانش آموز در سال حداقل 10 بار غیبت میکرد...

ولی دانش آموزی بود که در این سال تحصیلی هیچ غیبتی نداشت به نام x اما دانش آموزی بود به نام y  که از ترس معلم غیبتهاش به 25 بارهم رسیده بود و هر بارکه می آمد معلم سخت گیریش نسبت به او بیشتر می شد و معلم فکر میکرد با سخت گیریهاش او دیگر غیبت نمی کند.

و روزی دانش آموز x  که از حال بچه ها باخبر شده بود به معلم پیشنهادی کرد که در امتحان آینده به تمام کسانی که نمره قبولی بگیرند جایزه بدهد و این بار حرفی از تنبیه و نمره پایین نباشد ...

معلم پیشنهاد راقبول کرد و به همه اعلام کرد به شرطی که اگر نتیجه خوب نشد دانش آموز x را تنبیه کند...

و روز امتحان کلاس که هیچ وقت پر نمی شد به طور عجیبی کامل پر شده بود و بعد از نتیجه امتحان معلم نه تنها به کسانی که نمره خوبی در امتحان گرفته بودن جایزه داد بلکه به تمام شرکت کنندگان جایزه داد؟؟؟

و همه خوشحال از اینکه این بار کتکی در کار نیست بلکه جایزه هم گرفته اند و این قضیه زود سرو صدا کرد و همه نه برای جایزه و نه از ترس کتک فقط به خاطر اینکه از بقیه بچه ها عقب نیفتند بهتر درس میخواندند!!!

 

و فردا و فرداهای دیگر کلاسهای  این معلم تبدیل شده بود به کلاسی  پر از  دانش آموزانی که غیبت برایشان بدترین تنبیه و سخت گیری بود...

 

 



:: بازدید از این مطلب : 1092
|
امتیاز مطلب : 74
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : جمعه 13 اسفند 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

 


    

     سلام به همه دوستان...

  

      شوخی با اونائیکه پیشونیشون پینه بسته...

      سلام به تمام عاشقان واقعی خدا.

 

 

  انسانی بود که برای با ایمان نشان دادن خودش بین مردم مدت زیادی سرش را از طرف برجستگی مهر

  به سجده میگذاشت تا جای مهر بر روی پیشانی او بماند و او را در چشم مردم انسان با خدایی نشان دهد

ولی روزی اتفاقی افتاد!!!    

  وقتی میخواست دوباره سر بر مهر برجسته بگذارد کودکی پایش خورد به مهر ایشان و مهرش برعکس شد

  و او سر بر طرف نرمی مهر گذاشت و وقتی خواست سرش را از مهر بردارد و طرف برجسته آن را قرار دهد

  متوجه شد که چقدر راحت تر سر بر مهر نهاده و انگار این حس برایش تازگی داشت و حس زیبایی بود و تازه

  فهمید چقدر این سجده بر دل او می نشیند و این بار نه به خاطر مردم بلکه به خاطر خدا نمی خواهد سر از

مهر بردارد و فهمید تا به حال به سوی شیطان سجده میکرده نه به سوی خدا؟؟؟

  

     لطفا اگر داستانهای زیبا دارید برایمان بفرستید

      جهت دیدن شوخی های بیشتر به آدرس زیر مراجعه نمایید.

                    www.shokhi.loxblog.com   


                       .

 



:: بازدید از این مطلب : 965
|
امتیاز مطلب : 48
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : یک شنبه 8 اسفند 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

 

سلام ...

جهت دیدن کامل حقوق اساسی کشور به آدرس زیر مراجعه نمایید.

 

http://hogoogaliheidari.loxblog.com/page.php?p=39

 

تشکر از بازدیدتان...



:: بازدید از این مطلب : 930
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ انتشار : چهار شنبه 4 اسفند 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

 

 

 

 

  موادی که باعث شادی شما میشوند...

 
 
۱- کربوهیدرات‌ ها
کربوهیدرات‌ها اگر چه در رژیم غذایی باید با احتیاط استفاده شوند اما برای تقویت انرژی و خلق و خو بسیار حیاتی هستند. آنها اولویت اول بدن برای سوخت هستند و می‌توانند سطح سروتونین بدن را هم افزایش دهند. اما نکته کلیدی، پرهیز از مصرف شیرینی‌ها است که می‌تواند قندخون را افزایش دهد و در نهایت با افزایش انسولین به خستگی و بی‌حالی منجر شود.به جای آن باید از کربوهیدرات‌های حاصل از غلات، حبوبات، نان گندم و برنج قهوه‌ای استفاده كرد. بدن خیلی آهسته از این مواد استفاده می‌کند و در نتیجه قند خون در حد متعادل حفظ می شود و انرژی همچنان پایدار خواهد ماند.

۲ - خشکبار:
خشکبارهایی مثل بادام، پسته و گردو افزون بر پروتئین فراوان، دارای منیزیم هم هستند. (ماده معدنی که در تبدیل قند به انرژی تاثیر حیاتی دارد) تحقیق‌ها نشان می‌دهد، کمبود منیزیم در بدن می‌تواند سبب تخلیه انرژی از بدن شود. منیزیم همچینن در غلات کامل به ویژه درحبوبات وجود دارد. خشکبار همچنین حاوی سلنیوم هستند که این نوع ماده طبیعی، تقویت‌کننده خلق و خو است. این ماده معدنی همچنین در گوشت‌ها، غذاهای دریایی، دانه‌ها و غلات وجود دارد.

۳ - گوشت لخم :
گوشت گوساله و گاو لخم و مرغ،جوجه بدون پوست وکباب‌های ترکی بدون چربی منبع پروتئین هستند که خود پروتئین‌ حاوی آمینواسید تیروسین است و این ماده با تقویت سطح دوپامین و نوراپی‌ نفرین،هوشیاری و تمرکز را افزایش می دهد. گوشت‌ها همچنین حاوی ویتامین‌ ب ۱۲ هستند که از بی‌خوابی و افسردگی جلوگیری می‌کنند.

۴ - ماهی سالمون :
ماهی‌های چرب سالمون سرشار از اسیدهای چرب امگا ۳ هستند. این مواد بدن را در مقابل افسردگی محافظت می‌کنند. امگا ۳ موجود در ماهی‌ها مزایای متعدد زیادی دارد که از آن جمله می‌توان به سالم ماندن قلب اشاره کرد. درکنار ماهی‌ها، خشکبار و سبزی‌های برگ سبز تیره هم دارای امگا ۳ هستند.

همچنین بررسی ها نشان می دهد،افرادی که هر روز صبحانه می‌خورند پرانرژی‌تر بوده و در تمام طول روز خوش اخلاق‌ترند. صبحانه‌ای که دارای فیبر فراوان و مواد مغذی مثل کربوهیدرات‌ها (شامل غلات کامل )، چربی‌های مفید و پروتئین‌های مناسب باشد، بهترین صبحانه‌ها هستند.

یکی دیگر از راه‌های تنظیم قند خون، پرانرژی بودن و خلق مثبت،خوردن وعده‌های کوچک اما متعدد هر۳ تا ۴ ساعت یک بار است.
میان‌وعده‌هایی متشکل از کره بادام زمینی روی کراکرهای تهیه شده از غلات و گندم به اضافه یک ساندویچ گوشت بدون چربی و سالاد به همراه شیر و لبنیات بهترین میان‌وعده‌ها هستند  
 

 ماده غذایی خوب برای صبحانه

 


می‌دانید چرا متخصصان تغذیه روی خوردن صبحانه تاکید می‌کنند؟
از مهم‌ترین دلایل این تاکید، مطالعاتی است که نشان می‌دهد صبحانه موجب تمرکز ذهنی بیشتر و ایجاد تفکری خلاق در فرد می‌شود.
به علاوه، از آنجا که سوخت مغز فقط از گلوکز (قند) است، برای بهبود عملکرد مغز و جلوگیری از افت قند خون، به‌ خصوص در صبح، خوردن صبحانه یک عادت کارآمد محسوب می‌شود و در نهایت این که دیده شده دانش آموزانی که هر روز صبحانه‌ می خورند، به موقع سرکلاس حاضر شده و منظم‌ترند.
اما اگر بخواهیم این عادت را برای همیشه عملی کنیم، چه مواد غذایی می‌توانند سفره ما را رنگین‌تر کنند؟
1- انواع نان
البته از نوع سبوس‌دار مثل نان سنگک و نان‌های تیره فانتزی. این ماده غذایی جزو اصلی صبحانه است که با تأمین کربوهیدرات روزانه، تا حدودی انرژی مورد نیازتان را تأمین خواهد کرد، البته نباید بیشتر از 5 برش (هر برش به اندازه یک کف دست بدون محاسبه انگشتان) شود.
2- شیر (یک لیوان)
یکی از مهم‌ترین نوشیدنی‌های مغذی (منبع کلسیم) برای صبحانه، شیر است که پیشنهاد می‌کنیم نوع کم چرب آن را میل کنید.
3- عسل
این ماده‌غذایی در گروه قندها جای می‌گیرد، اما اگر از نوع مرغوب‌اش باشد به غیر از انرژی، ارزش تغذیه‌ای دیگری نیز دارد، پس می‌توان آن را بر مربا ارجحیت داد. فقط فراموش نکنید که هر یک قاشق مرباخوری عسل به اندازه دو حبه قند کالری دارد و نباید در خوردن‌اش زیاده‌روی کرد.
4- پنیر (کم‌ چرب)
یکی از اجزای پُر پروتئین صبحانه، پنیر است که البته نوع کم‌نمک و کم‌چرب آن به شما توصیه می‌شود. شما می‌توانید قبل از مصرف، آن را با ماده غذایی دیگری مانند کنجد، گردو و حتی سبزیجات معطر طعم‌دار کنید.
5- گردو (دو عدد)
یکی از اجزای چرب صبحانه گردو است. این مغز که سرشار از اسیدهای چرب امگا-3 است، خوردن‌اش حتی برای افرادی که کلسترول بالایی دارند نیز نجات‌بخش است، پس حداقل دو عدد گردو را در صبحانه بخورید.
یادتان باشد که در پنیر ماده‌ای به نام تیرامین وجود دارد که اگر در مغز جمع شود، باعث کند ذهنی می‌شود. البته این ماده توسط یک نوع آنزیم موجود در بدن انسان می‌تواند تجزیه شود، ولی این آنزیم تا حد مشخصی فعال است. برای فعالیت بیشتر این آنزیم باید میزان مس را در بدن زیاد کرد و این کار با خوردن گردو که حاوی مقداری مس است، انجام می‌شو‌د. به همین دلیل در متون دینی، خوردن گردو به همراه پنیر توصیه شده است.
مواد غذایی صبحانه
6- مربا
مربا مملو از قند ساده است که هر قاشق مرباخوری‌اش یک واحد قند محاسبه می‌شود. در کل، بهتر است که قندهای ساده را برای صبحانه انتخاب نکنید، زیرا به دنبال افزایش قند خون، افت آن و بروز گرسنگی حتمی‌ خواهد بود.
7- کره
یکی دیگر از اجزای پر کالری صبحانه کره است که اسیدهای چرب موجود در آن از نوع اشباع‌ هستند. از آنجا که کره می‌تواند کلسترول خون را افزایش دهد، افرادی که محدودیت مصرف چربی دارند، بهتر است از این ماده غذایی صرف‌نظر کنند.
8- خامه
خامه نیز مانند کره، دارای کالری زیاد و چربی اشباع است. لذا افراد دارای چربی و کلسترول خون بالا بهتر است آن را نخورند.
9- تخم ‌مرغ (یک عدد)
یکی دیگر از مواد پروتئینی صبحانه تخم ‌مرغ است که آن را به صورت آب‌پز، عسلی، نیمرو و املت میل می‌کنند. نوع آب‌پز آن برای کسانی که محدودیت دریافت انرژی دارند، توصیه می‌شود. بهتر است از نوع عسلی آن صرف‌نظر شود، زیرا امکان آلودگی به میکروب سالمونلا در آن بالاست. نوع نیمروی آن به دلیل سرخ شدن در روغن برای افرادی که کمبود وزن دارند، بهتر است و املت نیز به دلیل مخلوط شدن با سبزیجات گزینه دیگری برای کم وزن‌ها به حساب می‌آید.
10- عدسی (کم‌ نمک)
این منبع پروتئین گیاهی یکی از غذاهای تنظیم‌کننده قند خون در صبحانه به حساب می‌آید که برخی آن را با سیب‌زمینی و کره و برخی خالی میل می‌کنند. یادتان باشد که یک کاسه عدسی جایگزین مناسبی برای پنیر و یا تخم‌مرغ است.
11- میوه و سبزی
مصرف میوه‌های تازه مثل سیب و پرتقال به دلیل داشتن فیبر و ویتامین C برای صبحانه مناسب هستند. مصرف آب پرتقال به همراه تخم‌مرغ و یا عدسی باعث افزایش‌ جذب آهن موجود در آنها می شود. گوجه‌فرنگی و چند برش هویج پخته نیز تأمین‌کننده بتاکاروتن و افزایش‌دهنده جذب املاحی مثل آهن هستند.
12- کره بادام‌ زمینی
یکی دیگر از مواد پروتئین‌دار اما چرب صبحانه، کره بادام‌ زمینی است که نمی‌توان در خوردن‌اش زیاده‌روی کرد. فراموش نکنید که یک قاشق غذاخوری آن معادل یک واحد چربی است و 45 کیلوکالری انرژی دارد.
نکته طلایی
باید یک پنجم انرژی دریافتی روزانه از طریق خوردن صبحانه تامین شود؛ مثلا اگر یک خانم بزرگسال به 1800 کیلوکالری انرژی نیازمند است، باید 350 کیلوکالری و آقایی که به 2500 کیلوکالری انرژی نیازمند است، باید 650 کیلوکالری از انرژی دریافتی‌اش، از طریق صبحانه تامین گردد.
در ضمن، بهتر است صبحانه‌تان از چند گروه غذایی مختلف تشکیل شود، نه فقط یک نوع گروه غذایی.
یادتان نرود که شیر، پنیر، تخم‌ مرغ، عدسی و حتی آجیل از منابع پروتئینی هستند و نان و غلات، میوه و سبزیجات، عسل و مربا از منابع تامین‌کننده کربوهیدرات‌های پیچیده و ساده‌اند. البته باید قندهای ساده و چربی‌‌ها (مثل مربا و کره و خامه) در حد کم مصرف شوند و از مصرف سوسیس و کالباس صرف‌نظر کرد!



 



:: برچسب‌ها: در پیوندهای روزانه زندگینامه بازیگران و کارگردانان سینما ,
:: بازدید از این مطلب : 946
|
امتیاز مطلب : 98
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
تاریخ انتشار : شنبه 30 بهمن 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

 

مراسم رزم شبانه ویژه دانشجویان پسر شرکت کننده در طرح ضیافت اندیشه شب گذشته "چهادهم ماه مبارک رمضان" در پادگان لاکان شهرستان رشت برگزار شد. 

در این رزم شبانه که با استقبال پرشوری از سوی دانشجویان مواجه شد؛ بعد از پخش شدن صحنه هایی از چگونگی فتح خرمشهر، یکی از راویان زمان جنگ در حسینیه پادگان لاکان به بیان خاطراتی از رشادت ها و دلاوری های شهدا و بالاخص شهدای دانشجوی استان گیلان پرداخت.

همچنین در بخش عملیاتی این رزم شبانه، با فضا سازی یک رزم واقعی در هنگام جنگ، همزمان با پیاده روی دانشجویان، تیرها و خون پاره ها به دشمن فرضی شلیک می شد.

 



:: بازدید از این مطلب : 888
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری
با وجـود شکست شـاه در ماجـراى انجـمـنها, فـشـار آمریکـا بـراى انجـام اصلاحـات مـورد نظر ادامـه یافت. شـاه در دیـماه 1341 اصـول ششگانه اصلاحات خویـش را بر شمرد و خـواستار رفـراندوم شد . امام خمینى بار دیگـر مراجع و عـلمـاى قـم را بـه نـشـست و چاره جویى دوباره فراخواند .



:: بازدید از این مطلب : 893
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری
اولیـن سالگـرد قـیام 15خـرداد در سال 1343 با صـدور بیانیه مـشتـرک امام خمـیـنـى و دیگر مراجع تقلید و بیانیه هاى جداگانه حـوزه هاى علمـیه گرامـى داشـتـه شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.

امـام خمـینـى در 4 آبـان 1343 بـیانـیـه اى انقلابـى صادر کرد و درآن نـوشـت : دنـیا بـدانـد که هر گرفـتارى اى کـه ملـت ایـران و مـلـل مسلمـیـن دارنـد از اجـانب اسـت، از آمـریکاست، ملـل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـریکـا خصـوصـا متنفــر است... آمـریکـاست که از اسـرائیل و هـواداران آن پشتیبـانـى مـى کنـد. آمریکاست که به اسرائیل قـدرت مـى دهـد که اعراب مسلـم را آواره کند. افشاگرى امام علیه تصـویب لایحه کاپیتولاسیون، ایران را در آبان سـال 43 در آستـانه قیـامـى دوبـاره قرار داد.

سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره کماندوهاى مـسلح اعـزامى از تـهـران، مـنزل امام خمـیـنى در قـم را محاصره کـردنـد. شگـفـت آنـکه وقـت باز داشت، هـمـاننـد سال قـبـل مصادف با نیایـش شبـانه امام خمینـى بـود.حضرت امام بازداشت و بـه هـمراه نیروهاى امـنـیـتى مـستقیما بـه فرودگاه مهرآباد تهران اعـزام و بـا یک فـرونـد هـواپـیـماى نظامى کـه از قبل آماده شـده بـود، تحت الحـفـظ مامـوریـن امـنیـتى و نظامى بـه آنکارا پـرواز کـرد. عـصـر آنـروز ساواک خـبـر تـبـعـیـد امـام را بـه اتهام اقـدام علیه امنیت کشـور ! در روزنـامه ها مـنتـشـر سـاخت.

علی رغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تـظـاهـرات در بـازار تهران،تعطیلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامـه ها به سازمانهاى بیـن المللـى و مـراجع تقلیـد جلـوه گـر شد.

اقامت امام در ترکیه یازده ماه به درازا کشید در این مدت رژیم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقایاى مقاومت را در ایران در هـم شکـست و در غیاب امام خمینى به سرعت دست به اصلاحات آمریکا پـسند زد. اقـامت اجبارى در تـرکیـه فـرصتـى مغـتـنـم بـراى امـام بـود تا تـدویـن کتـاب بزرگ تحـریـر الـوسیله را آغاز کند.

:: بازدید از این مطلب : 867
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری
روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به هـمـراه فرزنـدشان آیه الله حاج آقا مصطفـى از ترکیه به تبعیدگاه دوم، کشـور عراق اعزام شدند. امام خمینى پس از ورود بـه بـغداد بـراى زیارت مرقـد ائـمه اطهارعلیه‌السلام به شهــرهــاى کاظمیـن، سامـرا و کـربلا شتـافت ویک هـفـته بعد بـه محل اصلـى اقـامت خـود یعنـى نجف عزیمت کرد.

دوران اقامت 13 ساله امام خمـینى در نجف در شرایطى آغاز شد که هر چند در ظاهر فشارها و محدودیـتهاى مستقیـم در حـد ایـران و تـرکیه وجـود نـداشت اما مخالفـتها و کارشکـنـیها و زخـم زبانهـا نـه از جـبـهـه دشمـن رویاروی بـلکه از ناحیه روحانى نمایان و دنیا خـواهان مخفى شده در لباس دیـن آنچنان گـسترده و آزاردهنده بود که امام با هـمـه صـبر و بـردبارى معروفـش بارها از سخـتى شرایط مبارزه در ایـن سالها بـه تلخى تمام یاد کرده است. ولى هـیچـیـک از ایـن مصـائب و دشـواریها نـتـوانـست او را از مـسیــرى که آگـاهانه انتخاب کرده بود باز دارد.

امام خمینى سلسله درسهاى خارج فـقه خـویـش را با همه مخالفتها و کارشکنیهاى عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شیخ انصارى (ره) نجف آغاز کرد که تا زمان هجـرت از عراق به پاریـس ادامه داشت. حوزه درسى ایشان به عنـوان یکى از برجسته تریـن حوزه هاى درسى نجف از لحـاظ کیفیت و کمیت شـاگـردان شنـاخته شـد.
امام خمینـى از بدو ورود بـه نجف بـا ارسال نامـه ها و پیک‌هایى بـه ایران، ارتباط خویـش را بـا مـبارزیـن حـفـظ نـموده و آنان را در هـر منـاسبـتـى بـه پـایـدارى در پیگیـرى اهـداف قـیام 15 خـرداد فـرا مى خواند.

امام خمینى در تمام دوران پـس از تـبـعـید، علی رغـم دشواریهاى پدید آمـده، هیچگاه دست از مبارزه نـکـشیـد، وبـا سخنـرانیها و پیامهـاى خـویـش امیـد به پیـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت.

امام خمینى در گفتگـویى با نمانیده سازمان الفـتـح فلسطین در 19 مهر 1347 دیـدگاههاى خویش را درباره مسائل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطین تشریح کرد و در همین مصاحبه بر وجوب اختصاص بخشى از وجـوه شـرعى زکات بـه مجـاهـدان فلسطینـى فتـوا داد.

اوایل سال 1348 اختلافات بـیـن رژیـم شاه و حزب بعث عراق بـر سر مرز آبـى دو کشـور شدت گرفت. رژیـم عراق جمع زیادى از ایـرانـیان مقیـم این کشـور را در بـدتریـن شرایط اخراج کرد. حزب بـعث بـسـیار کوشید تا از دشمـنى امام خمـیـنى با رژیـم ایـران در آن شرایط بـهـره گیرد.

چهار سال تـدریس، تلاش و روشنگرى امام خمـیـنـى تـوانسته بـود تا حـدودى فضاى حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اینـک در سال 1348 علاوه بر مبارزین بیـشمار داخل کشور مخاطبین زیادى در عراق، لبنان و دیگر بـلاد اسلامـى بـودنـد که نهـضت امام خمینى را الگـوى خویـش مى دانستند.


:: بازدید از این مطلب : 1363
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری
با ابلاغ بخشنامه‌هاي جداگانه‌اي از سوي وزارتخانه‌هاي علوم و بهداشت صورت گرفت:

گذراندن طرح ضيافت انديشه 4 واحد درسي دانشجويان حساب مي‌شود + تصویر بخشنامه

با ابلاغ بخشنامه‌‌هاي جداگانه‌اي از سوي وزارت علوم،‌ تحقيقات و فناوري و بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، گذراندن طرح ضيافت انديشه معادل 4 واحد آموزشي دروس معارف دانشجويان سراسر كشور محسوب مي‌شود.

به گزارش مركز ارتباطات و اطلاع‌رساني دفتر نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه‌ها (مأوا)، اين ابلاغيه در پي درخواست رئيس نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه‌ها و مسئول برگزاري طرح ضيافت انديشه صورت گرفت.


حجت‌الاسلام والمسلمين محمديان پيش‌تر در نامه‌هاي جداگانه‌اي به وزراي علوم و بهداشت،‌ برگزاري طرح ضيافت انديشه از سوي نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاه‌ها را گامي در جهت تعميق مباني معرفتي و اعتقادي دانشجويان دانسته و از اين دو مقام مسئول خواسته بود معاونت‌هاي آموزشي وزارتخانه‌هاي مذكور مواد آموزشي طرح ضيافت انديشه را معادل 4 واحد آموزشي دروس معارف محسوب كنند.


درپي اين درخواست، حسين نادري‌منش معاون آموزشي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري با صدور بخشنامه‌هاي 5734/22 و 2959/2 در 26 خرداد و 26 مرداد سال جاري خطاب به معاونان آموزشي و روساي دانشگاه‌ها و مراكز آموزش عالي كشور اعلام كرد: احتساب دوره آموزشي – تربيتي ضيافت انديشه به عنوان جايگزين 4 واحد درسي معارف اسلامي مي‌تواند به عنوان واحدهاي درسي دوره تابستاني يا نيمسال‌هاي اول و دوم سال تحصيلي جاري منظور شود.


دكتر محمدعلي محققي و دكتر تركستاني، معاونان آموزشي و دانشجويي – فرهنگي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي نيز با بخشنامه 1451 رف (26 خرداد) خطاب به روساي دانشگاه‌هاي علوم پزشكي اعلام كردند معاونت‌هاي فرهنگي و آموزشي اين دانشگاه‌ها مساعدت لازم را در برگزاري طرح ضيافت انديشه و تحقق كامل اهداف آن به انجام برسانند و در اين راستا با نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري دانشگاه‌ها هماهنگ باشند.



:: بازدید از این مطلب : 912
|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

 

 

 سلام به همه دوستان و عزیزان...

 

جهت دیدن بهترینهای جشنواره 29 فجر حتما به آدرس زیر مراجعه فرمایید.

 

 http://hogoogaliheidari.loxblog.com/page.php?p=27

 

متشکرم...



:: بازدید از این مطلب : 762
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1384 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

 

سلام به عزیزان ...

جهت بازدید برگه های دادخواست در یادداشتهای زیر کلیک فرمایید...

 

۱) نمونه برگ داد خواست به داد گاه عمومي نخستين...

۲) داد خواست الزام به تنظيم سند رسمي انتقال پلاك ثبتي ملك ...

۳) داد خواست الزام به تنظيم سند رسمي انتقال  و مطالبه وجه التزام ...

۴) داد خواست الزام به تنظيم سند رسمي انتقال حقوق اعياني ...

۵) به تنظيم سند رسمي انتقال  و تسليم مبيع و بدوا صدور قرار دستور موقت ...

 

جهت بازدید نمونه برگه های بیشتر به پیوند لینک مراجعه فرمایید.



:: بازدید از این مطلب : 806
|
امتیاز مطلب : 96
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
تاریخ انتشار : پنج شنبه 21 بهمن 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

       سلام ...

    اگر میخواهید بدانید اسم شما چندمین اسم محبوب دنیاست به آدرس زیر مراجعه فرمایید.

www.pokemyname.com

 

 

 متشکرم      



:: بازدید از این مطلب : 974
|
امتیاز مطلب : 101
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

   

     جهت بازدید جزئیات هر فیلم رو تصویر کلیک نمایید...

 


نام فیلم

کارگردان

تهیه کننده

جزئیات
 -1 

 1359

سامان سالور

جواد نوروز بیگی


2-

33 روز

جمال شورجه

مهدی همایونفر


3-

آسمان محبوب

داریوش مهرجویی

داریوش مهرجویی


4-

آقا یوسف

علی رفیعی

مرتضی متولی


5-

آلزایمر

احمد رضا معتمدی

سعید سعدی


6-

اخراجی های 3

مسعودده نمکی

مسعودده نمکی


7-

ارتباط خانوادگی

نادر مقدس

نادر مقدس


8-

جدایی نادر از سیمین

اصغر فرهادی

اصغر فرهادی


9-

جرم

مسعود کیمیایی

مسعود کیمیایی


10-

خاک و آتش

مهدی صباغ زاده

محمد قهرمانی


11-

خیابان های آرام

کمال تبریزی

سید محمود رضوی


12-

راه آبی ابریشم

محمد رضا  بزرگ نیا

حسن بشکوفه


13-

مصائب چارلی

علیرضا سعادت نیا

علیرضا سبط احمدی


14-

ورود آقایان ممنوع

رامبد جوان

علی سرتیپی


15-

یه حیه قند

سید رضا میر کریمی

سید رضا میر کریمی


16-

پایان نامه

حامد کلاهداری

روح ا...شمقدری


17-

گزارش یک جشن

ایراهیم حاتمی کیا

محمد پیر هادی


18-

گلچهره

وحید موسائیان

وحید موسائیان


19-
گلوگاه شیطان(عملیات سکوت)

حمید بهمنی

سعید شریفی کیا


20-
ندارها
محمد رضا عرب محمد رضا عرب

21-
برف روی شیروانی داغ
محمد هادی کریمی
علی لدنی
22-
آسمان هشتم
حسن نجفی
حسن نجفی

23-
مرگ کسب و کار من است امیر ثقفی

24-
اينجا بدون من
بهرام توکلي

25-
پاريس تا پاريس
محمدحسين لطيفي

26-
سعادت آباد
مازيار ميري

27-
سيب و سلما
حبيب‌الله بهمني

28-
فرزند صبح
بهروز افخمي

29-
آينه‌هاي روبرو
نگار آذربايجاني

30-
گلوگاه محمدابراهيم معيري
 

 
31-
جعبه سياه 11 سپتامبر محمدرضا اسلاملو
 

 
32-
خانه امن است ناصر رفاهي
 

 
33-
بادو مه
 
محمد علی طالبی

 

 



:: بازدید از این مطلب : 1211
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : شنبه 16 بهمن 1384 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

توجه توجه توجه...

 

با سلام به دوستان جهت دریافت نمونه برگه های دادگاه به این آدرس مراجعه فرمایید

  

http://hogoogaliheidari.loxblog.com/page.php?p=23      

 

 



:: بازدید از این مطلب : 1537
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

 

                    با سلام به دوستان عزیز...

کارگردانها با فیلمها و بازیگرانشان...

 

 

 

علیرضا امینی با فیلم انتهای خیابان هشتم

بازیگران: حامد بهداد-صابر ابر-ترانه علیدوستی-الهه حصاری

 

سیروس الوند با فیلم پرتقال خونی

بازیگران:حامد بهداد-ویشکا آسایش-زیبا بروفه-فریبرز عرب نیا

 

مسعود کیمیایی بافیلم جرم

بازیگران:حامد بهداد-لعیا زنگنه-نیکی کریمی-جمشید مشایخی-بهاره رهنما

داریوش ارجمند-پولاد کیمیایی

 

رسول صدر عاملی با فیلم زندگی با چشمان بسته

بازیگران:حامد بهداد-ترانه علیدوستی-عزت الله انتظامی-پولاد کیمیایی

 

مازیار میری با فیلم سعادت آباد

بازیگران:حامد بهداد-لیلا حاتمی-مهناز افشار-حسین یاری

 

فرزاد موتمن بافیلم بیداری

بازیگران:حامد بهداد-شقایق فراهانی-نیکی کریمی

 

ابراهیم حاتم کیا با فیلم بانوی شهرما

بازیگران:مصطفی زمانی-رضا کیانیان-گوهر خیراندیش-مریلا زارعی-داریوش ارجمند

 

عبدالرضا کاهانی با فیلم اسب حیوان نجیبی است

بازیگران:رضا عطاران-فرهاد اصلانی-مهتاب کرامتی-حبیب رضایی-باران کوثری

پارسا پیروزفر-اشکان خطیبی

 

فریدون جیرانی با فیلم من مادرم هستم

بازیگران:باران کوثری-فرهاد اصلانی-پانته ا بهرام-حبیب رضایی

 

فریدون جیرانی با فیلم قصه پریا

بازیگران:مصطفی زمانی-مهناز افشار-باران کوثری-امیر حسین آرمان

 

رامبد جوان با فیلم ورود آقایان ممنوع

بازیگران:رضا عطاران-ویشکا آسایش-پگاه آهنگرانی-مهران رجبی

 

مسعود ده نمکی با فیلم اخراجی ها 3

بازیگران:اکبر عبدی-بهنوش بختیاری-نیما شاهرخ شاهی-امین حیایی

 

نیکی کریم با فیلم روایت سوت پایان

بازیگران:شهاب حسینی-پانته ا بهرام-اشکان خطیبی-نیکی کریمی

 

 

 

        منتظر اطلاعات جدیدتر باشید متشکرم...

 

 



:: بازدید از این مطلب : 903
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : چهار شنبه 13 بهمن 1384 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

    

 

    



:: بازدید از این مطلب : 868
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

 

 

اشخاص موضوع حقوق تجارت

 

 



قانون تجارت ايران تعريف مشخص از تاجر به دست نداده است. به موجب حكم مقر در ماده 1 (ق.ت.) تاجر كسي (شخص حقيقي يا حقوقي) است كه شغل معمولي خود را معاملات تجارتي قرار دهد.
با لحاظ عوامل مذكور در اين ماده، شناخت تاجر منوط به شناسايي معاملات تجارتي و ساير عوامل مندرج در متن ماده مي‌باشد. به اين ترتيب ميتوان با استفاده از عواملي كه در ذيل بيان خواهد شد و نيز بهره‌گيري از فهرست دهگانه مندرج در ماده 2 (ق.ت.) كه در بالا به آن اشاره شد، اجمالاً تعريفي منطبق با نظر قانونگذار استنتاج كرد.



فصل اول
تعريف تاجر

تاجر شخصي است كه شغل معمولي خود را معاملات تجارتي قرار دهد. علاوه بر معاملات تجارتي مندرج در اين متن كه قبلاً درباره آن توضيح داده شد، ميتوان به عوامل: شخص، شغل، اصلي و فرعي بودن شغل، عادت و بالاخره اشتغال شخصي اشاره كرد.

اول ـ شغل
شغل عبارتست از فعاليت موقت يا غير موقت كه براي شاغل منشاء درآمد و يا فايده مادي باشد و يا فعاليت براي رسيدن به چنين فايده‌اي. به عبارت ديگر شغل فعاليتي است كه در نتيجه آن، طي مراحل مختلف چرخه اقتصاد، كالا توليد و يا خدمت ارائه مي‌شود و از اين طريق نياز مادي و يا غير مادي اشخاص در جامعه مرتفع مي‌گردد و عرفاً در مقابل آن ما به ازا يا عوض مادي قرار دارد. اين توضيح فعاليت‌هاي غير تجارتي مانند فعاليت در امور خيريه، كمك به هم نوع و اداره اموال نظير خريد و فروش سهام را از شمول عنوان شغل خارج مي‌نمايد. بايد توجه داشت كه در برخي موارد تفكيك اين دو دسته فعاليت در عمل به سادگي ميسر نمي‌باشد.

دوم ـ عادت
علاوه بر اينكه در عرف از اصطلاح شغل، مفهوم استمرار فعاليت لااقل بطور موقت در ذهن متبادر مي‌گردد، لفظ ”معمولي” مندرج در متن ماده 1 (ق.ت.) نيز تاكيدي بر اين امر مي‌باشد. بنابراين براي تحقق عنوان ”معمولي” و در نتيجه احراز شغل، تكرار فعاليت ضروري بنظر مي‌رسد. زيرا فعاليتي كه يك بار و يا به دفعات محدود و استثنايي انجام شود اصطلاحاً عادت يا عمل عادي و يا معمولي تلقي نمي‌گردد. براي مثال كشاورزي كه تعهد تحويل محصول به مقدار معين بر عهده دارد و به لحاظ عدم كفايت محصول برداشتي خود ناگزير بخشي از تعهد خود را از طريق خريد محصول ديگران تامين و ايفا كند, اقدام او عنوان شغل معمولي شمرده نميشود.

سوم ـ شغل اصلي
چنانچه كليه فعاليت‌هاي شخص تجارتي باشد اختلافي در ميان نخواهد بود، لكن در مواردي كه شخص طي يك دوره معين در رشته‌هاي مختلف شغلي كه بخشي تجارتي و بخشي ديگر غيرتجارتي محسوب شود، تشخيص شغل اصلي براي تعيين وضعيت حقوقي شاغل صورت مي‌يابد. به نظر گروهي،‌شغل معمولي يا عادت، مصداق شغل اصلي است. به عبارت ديگر اشتغال مستمر براي مدت معين و يا دوره خاص به عنوان شغل اصلي تلقي ميشود.

چهارم ـ اشتغال شخصي (شغل معمولي خود)
شغل معمولي تجارتي در صورتي كه توسط خود شخص انجام شود ميتواند به عنوان يكي از عناصر مربوط به تعريف تاجر محسوب گردد. بنابراين فعاليت تجارتي كارگر و يا كارمند براي كارفرما نمي‌تواند مصداق شغل معمولي تجارتي كارگر و يا كارمند به حساب آيد. در مورد فعاليت حق‌العمل كاري ممكن است ابهام به نظر برسد لكن با توجه به اين كه حق‌العمل كار الزاماً مرئوس يا مزد بگير تاجر واحد نيست و در حكم وكيل يا نماينده آمر تلقي ميشود، لذا چنين فعاليتي را بايد شغل معمولي تجارتي خود حق‌العمل كار به حساب آورد.

پنجم ـ اهليت و صلاحيت
الف ـ اهليت: از نظر حقوقي، شخص بايستي براي بهره‌مندي از حقوق مدني و اعمال آن داراي اهليت باشد. منظور از اهليت توانايي بهره‌مند شدن و يا دارا شدن حق و نيز توانايي (استعداد يا شايستگي) اعمال و اجراي حق است كه به ”اهليت تمتع” و ”اهليت استيفا” تعبير مي‌شود.
بنابراين اهليت بر دو نوع است اهليت تمتع و اهليت استيفاي حق موضوع مواد 210 تا 213 و 1207 تا 1217 (ق.م.).
شرط وجود اهليت تمتع براي شخص، زنده بودن است و اهليت براي دارا بودن حق با زنده متولد شدن انسان آغاز مي‌شود و با مرگ او خاتمه مي‌يابد. استثنائاً حمل نيز به شرط زنده متولد شدن از حقوق مدني متمتع ميگردد. لكن براي داشتن اهليت استيفا و يا اهليت اعمال و اجراي حق قانونگذار سه شرط بلوغ و عقل و رشد را ضروري اعلام نموده است. به عبارت ديگر اشخاص بالغ و عاقل و رشيد مي‌توانند براساس ضوابط مقرر حقوق خود را اعمال و استيفا نمايند.
اشخاصي كه فاقد يك يا چند شرط از شرايط سه گانه مذكور در فوق باشند از نظر قواعد حقوقي محجور محسوب مي‌شوند و باين جهت نمي‌توانند راساً حقوق خويش را استيفا كنند. لفظ محجور از ريشه حجر به معني منع است و محجور شخصي است كه از تصرف در اموال و حقوق مالي خود ممنوع است.
بطوريكه قبلاً اشاره شد, اشخاص موضوع حقوق مي‌باشند و شخص در اصطلاح حقوقي شامل شخص حقوقي و حقيقي است. شخص حقيقي يا طبيعي وجود خارجي و عينيت دارد و به اين لحاظ قابل لمس و رويت است. لكن شخص حقوقي امري فرضي و اعتباري يا قراردادي است.
شخص حقوقي، طبق حكم مقرر در ماده 588 (ق.ت.)، مي‌تواند داراي كليه حقوق و تكاليفي شود كه قانون براي افراد (اشخاص حقيقي) قائل است مگر حقوق و وظايفي كه بالطبيعه فقط انسان ممكن است داراي آن باشد مانند حقوق و وظايف ابوت، بنوت و امثال آن. بنابراين شخص حقوقي نيز مانند شخص حقيقي داراي اهليت خاص مي‌باشد كه برخي حقوقيين از آن به صلاحيت نيز تعبير مي‌كنند.
اهليت تمتع براي اشخاص حقوقي (در حد نياز و طبيعت اين اشخاص) از زمان ايجاد يا تشكيل تا زمان انحلال طبق ضوابط مربوطه مي‌باشد.
در مورد اهليت استيفا و شرايط آن نيز با عنايت به خصوصيت اعتباري اشخاص حقوقي بجاي سه شرط بلوغ و عقل و رشد شرايط منطبق با اين اشخاص، كه حسب مورد طبق ضوابط و در راستاي هدف ايجاد در زمان ايجاد توسط موسس يا موسسين مطرح مي‌گردد، مورد نظر مي‌باشد.
حقوق اشخاص محجور توسط نماينده قانوني آن‌ها (ولي يا قيم يا …) استيفا و اجرا مي‌گردد در مورد اشخاص حقوقي، به لحاظ اعتباري بودن آن‌ها, اشخاص حقيقي تحت عناوين خاص نظير هيات مديره و غيره به نمايندگي استيفا و اعمال حق مينمايند.
ب ـ صلاحيت: صلاحيت در معني عام همان اهليت و در معني خاص عدم ورشكستگي شخص مي‌باشد. ورشكستگي تاجر، در نتيجه توقف از ايفاي تعهدات و تحت شرايط خاص تحقق مي‌يابد. تاجر ورشكسته طبق حكم مقرر در ماده 418 (ق.ت.) از تاريخ صدور حكم از مداخله در تمام اموال و حقوق مالي خود حتي آنچه ممكن است در مدت ورشكستگي عايد او گردد ممنوع است. در اين گونه موارد مدير تصفيه قائم مقام قانون در استفاده از حقوق و اختيارات مالي تاجر ورشكسته مي‌باشد. تاجر ورشكسته مي‌تواند با پرداخت كامل كليه ديون و ايفاي ساير تعهدات مالي خود شامل متفرعات و هزينه‌هاي متعلقه حقاً اعاده اعتبار نمايد و به اين ترتيب ممنوعيت و مداخله در امور والي وي بلااثر گردد

ششم ـ شرايط خاص
اصل بر آزادي اشتغال است مگر در مواردي كه طبق ضوابط براي اشتغال به امري شرط يا محدوديت و يا ممنوعيت صريح وجود داشته باشد، به همين جهت اشتغال به پاره‌اي از مشاغل طبق ضوابط مربوطه در مواردي مشروط (مانند دارو فروشي و يا تصدي داروخانه)، يا ممنوع (مانند موارد فعاليت‌هاي انحصاري) و يا مانعه الجمع با شغل ديگر (مانند قضاوت) مي‌باشد.
تاجر شخص حقيقي يا حقوقي واحد صلاحيت و اهليت است كه تحت شرايط مقرر معمولاً به حساب خود به انجام معاملات تجارتي مبادرت مي‌ورزد اعم از اينكه اين معاملات شغل اصلي يا شغل فرعي او باشد. مختصر اين كه شخص تاجر به قصد انتفاع مادي، از طريق فعاليت خود ضمن برعهده گرفتن تعهداتي، فاصله زماني و يا مكاني ميان عرضه و تقاضا يا توليد و مصرف را حذف مي‌نمايد و يا در اين رابطه موجبات تسهيل و يا تسريع امر را فراهم ميكند.
تجار تشبيهي و يا تجار حكمي ـ در پاره‌اي از موارد قانونگذار گروهي از اشخاص را عليرغم انطباق خصوصيات آن‌ها با تعريف تاجر، تمام و يا برخي از احكام راجع به تجار را بر آن‌ها بار نموده است. مانند آن دسته از شركت‌هاي سهامي كه براي انجام عمليات غير بازرگاني تاسيس و ايجاد مي‌شوند. اين اشخاص را مي‌توان تجار تشبيهي و يا تجار حكمي ناميد.




فصل دوم
الزامات تاجر
از جمله الزامات تاجر، داشتن دفاتر تجارتي كه دفاتر قانوني نيز ناميده مي‌شود و نيز ثبت نام در دفتر ثبت تجارتي را مي‏توان نام برد. از آثار تاجر بودن تجاري تلقي شدن معاملات تاجر (معاملات تجارتي تبعي) و شمول مقررات خاص نظير مقررات راجع به ورشكستگي قابل ذكر است.
مقررات قانون تجارت گروهي از اشخاص را كه با توجه به احكام مواد 1 و 2 (ق.ت.) تاجر محسوب ميشوند، به لحاظ محدوديت فعاليت، تحت عنوان كسبه جزء از الزامات مقرر درباره ساير تجار مستثني و معاف اعلام نموده است.

مبحث اول ـ دفاتر تجارتي يا دفاتر قانوني
دفاتر تجارتي دفاتري است كه به موجب مقررات قانون تجارت هر تاجر طي دوره فعاليت تجارتي خود مكلف به نگهداري و تنظيم آن طبق ضوابط مربوطه مي‌باشد. به همين لحاظ اين دفاتر به دفاتر قانوني نيز تعبير مي‌شود.



:: بازدید از این مطلب : 1290
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

 

 

 

 

                

 

مبحث نخست : طرح بحث و مفهوم شناسي

آنچه در بدو امردر ذهن تصوير مي‌شود، اين است که بايد دو مساله را از همديگر جدا کرد نخست اين که آيا فقه براي اين دو مساله جواب دارد يا نه؟ و ديگر اين که آيا در کلام فقها اين مساله مطرح و بحث شده است يا خير؟

بي شک پاسخ به سوال اول کاري اجتهادي و از حوزه تخصص ما خارج است اما صرفا به اين نکته بسنده مي کنيم که قطعا اجتهاد شيعي براي اين مسايل جديد همانند ديگر مسايل پاسخ در خور خواهد داشت اما اين پاسخ کاري بنيادي و در شان مجتهد مي باشد.

اما در مورد سوال دوم که ما به دنبال بررسي آن هستيم بايد گفت:در خلال مباحث فقها و يا در کتابهاي فقهي و دست نوشته‌هاي فقيهان قديم و معاصر نمي‌توان باب يا ابوابي را به صورت مجزا و مستقل در خصوص صلاحيت قانوني و يا صلاحيت دادرسي حاکم بر دعوا پيدا نمود. هر چند فقها در خلال مباحث باب قضاء به چند مسأله که مي‌تواند  با موضوع تعارض دادگاهها و تعارض قوانين هم‌پوشاني داشته باشد، اشاره کرده‌اند.

به عنوان مثال در باب قضاء فقيهان مباحث مفصلي در مورد صلاحيت ذاتي قاضي و اين که اصولاً چه شخصي صلاحيت رسيدگي و صدور حکم دارد، مطرح نموده‌اند،[1] و يا مباحثي در مورد رجوع به قاضي طاغوت[2] و يا فصل خصومت بر اساس مذاهب گوناگون به دست داده‌اند.

در تمامي موارد بالا، عدم دخالت يک عنصر فراملي به مفهوم شناخته شده در حقوق بين‌الملل خصوصي و نبود تحليل مطالب بر اساس رابطه‌ي سياسي شهروند با يک حاکميت موجب مي‌شود تا اين موارد خروج تخصصي[3] از موضوع مورد بحث ما داشته باشد.

در کنار مباحث قبلي، برخي انديشمندان معاصر فقهي با ارايه‌ي مبناي تابعيت در نگاه ديني بر اساس دين و مذهب[4] شهروند سعي در ايجاد حقوق بين‌الملل خصوصي اسلامي داشته‌اند. به عبارت رساتر با تقسيم شهروندان و افراد بيگانه در يک تقسيم‌ ثنايي به کافر و مسلم[5] نظام دادرسي و همين‌طور قانون حاکم بر دعوا را در اين دو صورت تحليل مي‌نمايند.

از همين جا اختلاف مباني در تحليل مباحث تعارض قوانين و دادگاهها در نگاه حقوق بين‌الملل خصوصي مرسوم و نگاه ديني و اسلامي مشهود مي‌شود . چرا که مبناي تمامي تحليل‌ها در اين دو مسأله به وجود يک رابطه‌ي سياسي شهروند با دولتي خاص و يا عدم اين رابطه با همان دولت برمي‌گردد در حالي که مبناي ارايه شده در نگاه اسلامي رابطه‌ي ديني شهرونديا حاکميت است.

به عنوان نمونه و براي روشن شدن موضوع مثالي مي‌آوريم:

مسأله تعارض قوانين در حقوق بين‌الملل خصوصي مرسوم، هنگامي مطرح مي‌شود که مثلاً يک ايراني با يک فرانسوي عقد قرارداد منعقد نمايد و در اين قرارداد قانون خاص و همين‌طور دادرسي خاصي را بر رابطه‌ي خود اعم از ايجاد،  اجرا و انحلال آن حاکم ننمايند. اما در نگاه ديني و مبناي ارايه شده از سوي برخي انديشمندان اسلامي اين رابطه هميشه به يک صورت کلي نمود مي‌يابد و آن صورتي است که يک مسلمان با يک غير مسلمان قراردادي منعقد مي‌نمايد. روشن است اين رابطه مي‌تواند ملي و يا فراملي نمود و مصداق يابد. و احکام اين قرارداد و نظام قضايي صالح بر رسيدگي نيز باهمين مبنا تعيين مي‌شود. و اصولي چون قانون بايستي «ما انزل ا...» [6] باشد. و يا حرمت مراجعه به دادرسي طاغوت[7] به کمک رفع تعارض خواهد آمد.

شواهد متعددي نيز در باب قضاء و کتب فقهاي قديم و معاصر در اين مسائل مي‌توان به دست داد. [8]از همين رو است که نمي‌توان يک مساله را با دو مبناي متفاوت مورد تحليل قرار داد و به دنبال نتايج مشابه و يا تطبيق مباحث آن بر همديگر بود.

دخالت عنصر خارجي (به مفهوم نداشتن رابطه‌ي سياسي با يک دولت در معناي حقوق بين‌الملل عمومي)[9] به قدري در تعارض دادگاهها و تعارض قوانين بديهي است که استاد بزرگ اين رشته در يکي از تأليفات خود مي‌آورد:

«... هرگاه اين رابطه به هيچ وجه به کشورهاي خارجي مربوط نباشد و تمام عناصر آن در قلمرو يک کشور واحد قرار گرفته باشد ... مسأله‌ي تعارض قوانين به وجود نخواهد آمد.»[10]

طبيعي است در يک مسأله تعارض قوانين وجود عنصر خارجي آن هم به مفهوم اصطلاحي در نظام بين‌المللي امروزي الزامي است. درحالي که افتراق مباحث فقهي و کلام فقها از اينجا با حقوق بين‌الملل خصوصي شروع مي‌شود. زيرا که در هيچ جاي کتب فقهي و کلام فقها احکام و تکاليف تعاملات شهروندان در ارتباط با تابعيت سياسي آنها تحليل و بيان نشده است. و صرفاً از منظر رابطه‌ي ديني احکام دادرسي را تفاوت گذارده‌اند.[11]

دو تحليل پيرامون عدم پرداختن فقها به موضوع تعارض دادگاهها و قوانين مي‌توان ارايه کرد:

تحليل نخست اينکه اصولاً تعاملات اندک دوران فقهاي قديم و عدم ابتلاء بسياري از موضوعاتي که امروزه مطرح است، موجب شده تا اين موضوعات طبيعتاً در کلام فقها انعکاسي نيابد چرا که فقه و کلام فقها در خصوص احکام و آثار تعاملات جاري شهروندان ارايه شده است.

تحليل ديگر اين که فقها با مبناي ديني خود اصول اين دو موضوع (تعارض قوانين و دادگاهها را مورد تحليل قرار داده‌اند و لذا اين اصول ارايه شده مي‌تواند ما را در حل مسائل امروزي راهگشا باشد.در همين راستا در مبحث بعد با ارايه و تحرير تمامي نظريات ارايه شده بحث را پي مي‌گيريم و نظريه مختار را براي تحليل‌هاي بعدي نوشتار به دست مي‌دهيم.

 

 


[1] - براي مطالعه بيشتر بنگريد به: نجفي، سيدحسن،جواهر الكلام،تصحيح و تعليق و تحقيق محمود قوچاني،دار الكتب الاسلاميه، چ2 ،1362 ،ج40،ص37و شيخ طوسي،تهذيب الاحكام، تحقيق و تعليق شيخ حسن موسوي خراساني، دارالكتب الاسلاميه،چ2، 1362، ج6، ص240و همين‌طور العلامه الحلي، تحريرالاحکام،  ج 2 ص 242 و ج 5 ص 114 و العلامه الحلي،  تذکرة الفقها، ج 9 ص 447 و ج 1 ص 459، العلامه الحلي،  قواعدالاحکام، ج 3 ص 419، ابن العلامه،  ايضاح الفوائد، ج 4 ص 294، الشهيد الاول،  اللمعة الدمشقيه ، ص 79، ابنفهد الحلي، المهذب البارع، ج 4 ص 460، رسائل الکرکي، ج 1 ص 168، الشهيد الثاني،شرح اللمعة ، ج 3 ص 67، الشهيد الثاني، مسائل الأفهام، ج 3 ص 110 و ج 13 ص 334، المحقق السبزواري، کفايه الاحکام، ج 2 ص 663، الفاضل الهندي، کشف اللثام، ج 10، ص 7 و ج 2 ص 320، السيد محمد جواد العاملي،  مفتاح الکرامة، ج 12 ص 322، السيد علي الطباطبايي، رياض المسائل، موسسه نشر اسلامي، چاپ اول، 1412 ق، ج 13 ص 47، المحقق النراقي،  مستندالشيعه، موسسه آل البيت (ع) لاحيا التراث، چ اول، 1415ق، جاپخانه ستاره، ج 17 ص 40، انصاري(ره)، شيخ مرتضي، القضاء والشهادات، ص49، الشيخ الاشتياني،  کتاب القضاء ، ص 20 .

[2] - بنگريد به: پيشين صص 24-13 و همين طور شرايع الاسلام، ج 1 ص 260 به نقل از بعض ماورد من سيرة الامام جعفرصادق(ع)، مرکز المصطفي(ص) و تذکرة الفقها ، ج 1 ص 459 .

[3] - خروج تخصصي بدين معنا است که موضوع ماهيتاً‌ با موضوع مورد بحث متفاوت است در حالي که در خروج تخصيصي، عام به واسطه‌ي ورود خاص، تخصيص زده مي‌شود اما موضوع کلي يکي است .

[4] و 3- سيد مهدي ميرداداشي، احوال شخصيه بيگانگان در حقوق ايران، پايان‌نامه‌ي کارشناسي ارشد، دانشگاه شيراز، دانشکده‌ي حقوق  .

 

[6] و 2 – بنگريد به : الشرايع، ج 4 ص 129، شرح اللمعه ج 3، ص 62، به نقل از يجوز قبول القضا والولايه من الحاکم العادل و ... مرکز المصطفي(ص) ، تحريرالاحکام ، ج 1 ص 158، شرايع الاسلام، المحقق الحلي، ج 1 ص 36، تحريرالاحکام، العلامه الحلي، ج 2 ص 242 و ج 5 ص 114 .

 

[8] - به عنوان نمونه شيخ صاحب جواهر با استناد به قاعده نفي سبيل مرافعه به نظام دادرسي غير اسلامي را حرام دانسته و نهي کرده است «ولالکافرلانه ليس اهل للامانه و لم يجعل ا... له سبيلا و کذا غيرالمومن الذي هو کافر في الجمله ايضاً لماتواترت النصوص في النهي عن المرافعه المرافعه الي قضاتهم بل هو من ضروريات مذهبنا» بنگريد به: نجفي، سيد حسن، پيشين، ج 4 ص 13 .

[9] - چرا که در نگاه فقهي موجودخارجي به معناي غير مسلم تعبير شده است. بنگريد به: سيد مهدي ميرداداشي، پيشين، 1378، ص 70.

[10] - دکتر نجادعلي الماسي، پيشين ص 20 .

[11] - به عنوان نمونه برخي از فقها حتي در نگاه قاضي و رعايت تساوي در برخورد با طرف کافر نيز قائل به جواز عدم رعايت تساوي در برخورد با کافر شده‌اند. بنگريد به: المحقق حلي، المختصر النافع، قسم الدراسات الاسلاميه الموسسه الامام الصادق(ع)، الطبعه الاولي، 1422 هـ . ق، ج 5 ص 110 .



:: بازدید از این مطلب : 1573
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری
 

نظريات مختلف فقهي در خصوص

 موضوع تعارض دادگاهها و قوانين:(قسمت دوم):

 

از مطالب پيش گفته مشخص است که نظريات در دو گروه کلي قابل بررسي مي‌باشد. گروهي بر اين باورند که اين بحث به دليل تفاوت مبنايي موجود در نگاه فقهي با نگاه حقوق بين‌الملل خصوصي به صورت کلي از منظرکلام فقها قابل طرح و بررسي نمي‌باشد. و عملاً بحث‌هاي ارايه شده و همسان سازي‌هاي انجام شده از سوي برخي نويسندگان[1] با لحاظ اين تفاوت مبنا تغيير موضوع مي‌باشد.

در کنار اين گروه، گروه ديگري با اين اعتقاد که مي‌توان بحث‌هاي مطروحه در تعارض قوانين و دادگاهها را با قسمت‌هايي از فقه همسو و هماهنگ ساخت، بر اين نظر هستند که اين دو مسأله در نوشته‌هاي فقهي مطرح و مي‌توان رؤوسي را براي قراردادهاي الکترونيکي نيز به دست داد.

در اين گروه اخير نيز نظريات متفاوتي و به معناي صحيح‌تري رويکردهاي مختلفي از سوي انديشمندان اسلامي نسبت به موضوع ارايه شده است که از مهم‌ترين آنها سه رويکرد ذيل را مي‌توان احصا نمود.

 

 رويکرد نخست

 

 

برخي بر اين اعتقاد هستند که تابعيت و مفهوم بيگانه در آموزه‌هاي ديني و اسلامي و همين‌طور سيره ائمه (عليهم‌السلام) بر مبناي دين تعريف و مشخص شده است و از اين رو بيگانه يا خارجي در نگاه اسلامي غير مسلمان است. [2] و هنگامي که ما اين مسأله‌ي اساسي در تعارض قوانين را داشته باشيم مي‌توانيم مسائل و مصاديق متنوع تعارض قوانين و دادگاهها را با به دست دادن اصول رفع تعارض اسلامي پاسخ دهيم.

در مقام تحليل اين رويکرد بايستي به دو نکته دقت داشت. اولاً اين نگاه و رويکرد در نوشته‌ها و کتب فقها با ديد رفع تعارض و يا پاسخ به يک مسأله تعارض قوانين بيان نشده است. و فقها هيچ گاه با ديد کلان به اين مطلب نگاه نکرده‌اند. چرا که در مباحث کتاب القضا و مواردي چون عدم رجوع به حکام جور، نحوه حکم بر مبناي مذاهب مختلف[3] ، نحوه حکم هنگامي که طرفين دعوا داراي مرجع تقليدهاي متفاوت با نظريات متضاد بوده و نظر قاضي که در نگاه فقهي مجتهد است نيز با هيچ يک از نظريات خواهان و خوانده هم‌خواني ندارد،[4] مي‌توان تعارض قوانين و دادگاهها را در کلام فقها توجيه نمود. ولي هيچ‌گاه فقيهي با اين ذهنيت خاص به مساله نگاه نکرده است.

ثانياً ايراد اساسي مطروح پيش گفته به اين رويکرد نيز وارد است. چرا که تابعيت را با مفهومي متفاوت از  مفهوم موضوع حقوق بين‌الملل خصوصي در نظر گرفته و طبيعي است که از نقطه‌ي شروع دو مسير جدا پيموده شود.

علاوه بر اين مطالب، ورود در حيطه‌ي عمل با لحاظ فلسفه‌ي بررسي تعارض قوانين و دادگاهها، مشکلات عملياتي ساختن نظريات ارايه شده را روشن مي‌سازد. به عنوان مثال در يک قرارداد الکترونيکي که به صورت آن لاين انعقاد يافته و به صورت آن‌لاين اجرا مي‌شود يک مسلمان از شرکتي که در کشور آمريکا به ثبت رسيده نرم‌افزاري را خريداري و دريافت مي‌کند. اما پس از دريافت متوجه مي‌شود نرم‌افزار نسخه‌ي اصلي نبوده و کپي است و لذا به درستي عمل نمي‌کند! حال قائلين به اين نظريه به دو سؤال بايد پاسخ دهند:

1ـ مرجع صالح براي طرح دعواي مسؤوليت قراردادي؟

2ـ قانون صالح بر تعيين ميزان خسارت وارده  نحوه جبران آن؟

بي‌شک پاسخ اين گروه در چنين فروض هميشه حکم به سود قانون و دادرسي اسلامي به صورت جزمي است. با پذيرش اين مسأله در حوزه‌‌ي تئوري آيا مي‌توان در عمل اينگونه رفع تعارض نمود؟

نگاه به عبارات بزرگان فقها، رويکرد عملي را با چالش جدي روبه‌رو مي‌سازد؛ محقق حلي حتي در عمل به احکام مذاهب ديگر نيز آورده است:

«... و ان اضطر الي العمل بمذاهب اهل الخلاف جاز، اذلم يمکن التخلص من ذلک، مالم يکن قتلاً لغير مستحق و عليه تتبع الحق ما أمکن»[5]

"...اگر ناچار به عمل به آن مذاهب شويم در صورتي عمل به آن جايز است كه گريز از احكام آن مگر با قتل به ناحق ممكن نباشدو..."

آموزه‌ها و قوانين ساير مذاهب را با شرط اضطرار آن هم با دو شرط بعدي کاملاً محدود و مضيق مي‌سازد.

نگاه به اين دو شرط که يکي عدم رهايي از قواعد و مقررات آن مذاهب و ديگري عدم ريختن خون به ناحق بنا به حکم مذاهب اهل خلاف، چارچوب کاملاً شفافي از صلاحيت قانوني و دادرسي اسلامي تبيين مي‌سازد.

بي‌ترديد در نگاه آرماني و کلان سخنان محقق حلي و فقهاي ديگر اماميه منطبق با موازين روايي و سيره معصومين است. اما دقت در سيره ائمه و رويکرد تقيه در سيره ائمه بزرگ شيعه و ضوابط اجرائي عرصه بين‌المللي کنوني ما را از اين رويکرد و تفسير محدود جدا مي‌سازد و راه را براي پذيرش مقررات و صلاحيت دادرسي نظامهاي قضايي ديگر با رويکرد فقهي هموار مي‌سازد. هم‌چنان که در کلام بزرگان فقها نيز به مبحث مهم تقيه اشاره شده است . در حديثي از امام هادي روايت شده که:

از ايشان سؤال کردند آيا مي‌توان حقوق خود را از دادرسي مذاهب خلاف دريافت کنيم؟ ايشان با اشاره به تقيه و مدارا با آنها و با لحاظ اضطرار احقاق حق از دادرسي آنها را جائز مي‌داند و در مقام مثال آن زماني را که مدعي عليه به دادرسي آنان رجوع مي‌کند، مي‌آورد. [6]

 

 

 




[1] - سيد مهدي ميرداداشي، پيشين ص 74 و بنگريد به: آيت‌ا... عميد زنجاني، فقه سياسي، جلد دوم، نشر ميزان، چاپ پنجم، 1382، ص 60.

[2] - ميرداداشي، سيد مهدي، پيشين، ص 231.

[3] - الشيخ طوسي، النهايه، انتشارات قدس محمدي، بي‌تا، ص 353، المحقق الحلي(وفات676ق)، شرايع الاسلام، چاپ دوم، 1409ق، قم، انتشارات استقلال،  ج 1 ص 26 .

[4] - بنگريد به:سيد محمد صادق طباطبايي، تکملة المنهاج الصالحين، چاپ نجف اشرف، بي تا، ص 5. سيد روح الله الخميني، تحريرالوسيله، دارالکتب العلميه، مطبعه الادب، 1390 ق، ج 2 ص 406 .

[5] - المحقق الحلي، پيشين، ج 1 ص 26 .

[6] -الحر العاملي، الوسائل الشيعه، موسسه آل البيت(ع) لاحيا التراث،1414ق، چاپ دوم،ج27، ص352.



:: بازدید از این مطلب : 442
|
امتیاز مطلب : 48
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

این خودرو  را که به همراه مدل اپتیما می توان  لوکس ترین خودروهای کیا دانست از طراحی شبیه به جاگوار اس تایپ در جلو و مدلهای لینکلن در عقب برخوردار است .

مشخصات قوای محرکه به شرح زیر است :

  • موتور شش سیلندر خورجینی DOHC با حجم ۳۸۰۰ سی سی
  • استاندارد یورو ۳
  • حداکثر قدرت موتور ۲۶۶ اسب بخار در ۶۰۰۰ دور
  • حداکثر گشتاور ۳۵۳ نیوتن متر در ۴۵۰۰ دور
  • ۲۴ سوپاپ
  • گیربکس پنج دنده اتوماتیک همراه با تیپ ترونیک
  • متوسط مصرف سوخت در شهر و اتوبان ۱۰.۹ لیتر در ۱۰۰ کیلومتر
  • ترمزها چهار چرخ دیسک همراه با ABS
  • حداکثر سرعت ۲۳۰ کیلومتر در ساعت
  • شتاب صفر تا صد ۷.۵ ثانیه ( ۶.۹ ثانیه در بعضی از سایتها )

در بخش امکانات رفاهی هم این اتومبیل در کشورمان با این امکانات عرضه می شود :

  • رینگ آلومینیومی ۱۷ اینچ
  • پدال ترمز با قابلیت تنظیم
  • سی دی چنجر
  • آئینه داخل با میدان دید وسیع
  • کروزکنترل
  • شیشه های هایدروفوبیکی
  • لامپهای زنون برای چراغهای جلو
  • سوئیچ کارت
  • گرم کننده صندلیهای عقب
  • ایربگهای جانبی
  • سان روف
  • فرمان چوبی
  • سنسور فاصله جلو وعقب
  • تزئینات داخلی چوبی

همچنین این ماشین از شش ایربگ بهره می برد . پشت سریهای کیا اپیروس Opirus هم قابلیت عکس العمل در مقابل ضربه برای حفاظت از سر و گردن در تصادفات را دارا می باشد . کیا اپیروس Opirus پنج ستاره بابت ایمنی  در آمریکا دریافت کرده است . ( در آمریکا با ۸ ایربگ عرضه می شود )

این اتومبیل لوکس از تزئینات داخلی کامل و زیبایی بهره می برد اما در زمینه قدرت مانور ٬ بر اساس آزمایشات مجلات معتبر خارجی زیاد قابل اطمینان نمی باشد . به طوریکه شتاب جانبی قابل تحمل برای این ماشین در بعضی مراجع ۰.۷۴ جی و حتی در بعضی دیگر ۰.۷۲ جی اندازه گیری شده است .

 



:: بازدید از این مطلب : 341
|
امتیاز مطلب : 48
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری
 

مترجم: مهدى عليزاده

 
 

تحوّلات و پيشرفتهاى پرشتابِ روابط و مناسبات تجارى و توسعه گستره همكاريهاى اقتصادى بين‏المللى در بين كشورهاى مختلف در دهه‏هاى اخير باعث شده است تا ضرورت تدوين مجموعه قوانين حقوق تجارت بين‏المللى از سوى كشورهاى مختلف و جامعه‏هاى بين‏المللى احساس شود.

يكى از اصلهاى مهم مطرح در حقوق داخلى بسيارى از كشورها و دو سند بين‏المللى مزبور كه در زمان تدوين سندهاى مزبور بين حقوقدانان بحثهاى بسيار طولانى درباره اصل و كيفيت آن صورت گرفت،(8) اصل «حسن نيّت و رفتار منصفانه در قراردادها»(9) است.

پروفسور اولريش مگنوس(10) در نوشتار زير، اصل حسن نيّت را در موضوعات متفاوت مربوط به آن و بر پايه دو سند بين‏المللى مزبور به اختصار بررسى و با يكديگر مقايسه مى‏كند. اميد است مطالعه آن براى خوانندگان محترم سودمند باشد.(11)

حسن نيّت در «كنوانسيون» و «اصول مؤسسه بين‏المللى»

«كنوانسيون» به عنوان يك سند حقوقىِ بين‏المللىِ يكنواخت، در بند 1 ماده 7 خود كه درباره قواعد تفسير كنوانسيون است، از «اصل حسن نيّت» نام مى‏برد. براساس اين بند، كنوانسيون بايد به شيوه‏اى تفسير و اجرا شود كه «رعايت حسن نيّت در تجارت بين‏المللى» ارتقا يابد. امّا كنوانسيون دربردارنده مادّه صريحى كه قراردادهاى شخصى را ملزم سازد كه از اصل حسن نيّت پيروى كند، نيست.

بر عكس كنوانسيون بيع بين‏المللى كالا «اصول قراردادهاى تجارى بين‏المللى»، حسن نيّت را به عنوان اصلى كه متوجه طرفهاىِ قراردادهاىِ بين‏المللى مى‏باشد، مورد بحث قرار مى‏دهد [و مى‏گويد]: «هريك از طرفهاى قرارداد در تجارت بين‏المللى بايد بر اساس حسن نيّت و رفتار منصفانه عمل كند».(12) حتّى قسمت «ج» بند 2 ماده 8 در فصل 4 اصول قراردادها صريحا از «حسن نيّت» و «رفتار منصفانه» به عنوان عنصر تعيين‏كننده در اينكه قرارداد چه موقع و كدام شرط مسكوت‏مانده را بايد به طور ضمنى دربرداشته باشد، نام مى‏برد، ولى مادّه 6 فصل 1 آن كه درباره تفسير اصول مزبور است، از اصل حسن نيّت نام نمى‏برد.

با وجود اين تفاوتهاى آشكار ظاهرى، هر دو سند از حيث ماهيت با يكديگر سازگار است؛ زيرا اين موضوع كه اصل حسن نيّت بر اساس كنوانسيون نيز در تفسير قراردادهاى شخصى و به معناى دقيق كلمه، نسبت به رابطه قراردادى طرفها به كار رود، مبنايى مشترك است.(13)

از سوى ديگر، تفسير مؤسسه بين‏المللى درباره اصول بين‏المللى، تأييد مى‏كند كه اصل حسن نيّت «ممكن است به عنوان بيان هدف اساسى اصول مزبور به نظر رسد» و ممكن است در تفسير اصول مزبور به كار برده شود.(14)

بدين‏ترتيب، نه‏تنها تفسير خود سندهاىِ حقوقىِ يكنواخت، بلكه تفسير قراردادهاى شخصى و همچنين همه روابط قراردادىِ طرفهاى قرارداد، بايد با اصل حسن نيّت هدايت شود. نتيجه اينكه، بر اساس هر دو سند، اصل حسن نيّت وظيفه دوگانه‏اى را ايجاد مى‏كند؛ يعنى اصل حسن نيّت به عنوان يكى از عوامل سرنوشت‏ساز، نه‏تنها بر هدف قواعد حقوقىِ انتزاعى، بلكه قرارداد شخصى نيز حاكم است. فقط در اعتبارى كه كنوانسيون و اصول قراردادها به حسن نيّت اعطا مى‏كند، تفاوت جزئى كم‏اهميتى وجود دارد.

فهرست مطالب اصل حسن نيّت

الف) حسن نيّت بين‏المللى

بديهى است كه براساس «اصول قراردادها» و «كنوانسيون»، مفهوم حسن نيّت داخلى خاصى نمى‏تواند اجرا شود؛ مگر مفهومى كه براى روابط تجارى بين‏المللى مناسب باشد. هر دو سند مزبور اين عقيده را صريحا تأييد مى‏كند.(15)

معيارهاى بين‏المللى حسن نيّت ممكن است تا اندازه‏اى از قبل موجود باشد و ممكن است دست‏كم در رشته‏هاى تجارى داراى عرفِ طولانىِ ثابت، به روشنى كشف و تعريف شود، امّا برخى از معيارهاى آن ممكن است در رشته‏هاى تجارى جديد و مدرن (مانند «فروشهاى تلفنى» و نظاير آن) وجود نداشته باشد و آنچه باقى مانده به‏وسيله مجامع بازرگانى، داوريها و دادگاهها توسعه و رشد يابد.

ب) موضوع حسن نيّت

بديهى است كه بر اساس اصول قراردادها موضوع اصل حسن نيّت و رفتار منصفانه، رفتارِ طرفهاى قرارداد است. طرفهاى قرارداد بايد موافق اين اصل عمل كنند و (به بيانى ديگر) رفتارشان [با آن] هماهنگ و تنظيم شده باشد.

براساس كنوانسيون، موضوع اصل حسن نيّت روشن نيست، امّا كنوانسيون نيز مى‏خواهد مطمئن باشد كه قراردادهاى فروشى كه بين طرفهاى متعلّق به كشورهاى متفاوت به وجود مى‏آيد، با اصل حسن نيّت اداره مى‏شود.(16)

بدين‏ترتيب، اصول قراردادها مى‏تواند به روشن شدن اصل حسن نيّت كه در كنوانسيون گنجانده شده است، كمك كند.

ج) مقرّرات خاص حسن نيّت

هريك از اصول بين‏المللى و كنوانسيون، تعدادى مقرّرات خاص در نظر گرفته‏اند تا چيستى حسن نيّت در شرايط خاص معيّن شود. كنوانسيون بيشتر مقررات خاصى را كه در نوع واحدى از قرارداد [يعنى بيع] متمركز مى‏باشد، فراهم كرده است، امّا اصول قراردادها با وجود يا به دليل ماهيت عامش، بيشترين قيود و شروط تفصيلى را درباره حسن نيّت و سوء نيّت داراست.

1. تعهّدات پيش‏قراردادى در مرحله مذاكرات فروش

 

كنوانسيون، مرحله پيش‏قراردادى را تنها در قسمت «ب» بند 2 مادّه 16 به طور غيرمستقيم مورد اشاره قرار مى‏دهد. ماده مزبور بر اين دلالت دارد كه فروشنده هرگاه وضعيتى را به وجود آورد كه خريدار در آن وضعيت به گونه‏اى معقول به قطعى بودن پيشنهاد وى اعتماد كند و براساس آن اعتماد، به پيشنهاد مزبور عمل كند، اين پيشنهاد، غيرقابل فسخ است. شبيه اين قاعده با عبارتى متفاوت از سوى اصول قراردادها نيز پذيرفته شده است.(17)

نتيجه الزام‏آورى كه از اصل حسن نيّت درباره پاره‏اى از رفتارهاى شخصى و اعتماد كردن نسبت به آن ناشى مى‏شود، اين است كه هيچ‏كس نبايد از رفتار يا وضعيتهايى كه براساس رفتار شخصىِ وى قطعى شده است، سوء استفاده كند و كسى را فريب دهد (ممنوعيت عمل متناقض با عمل قبلى).

امّا اصول قراردادها (در مقابل كنوانسيون) وظيفه دوم عدم ادامه تعهّدهاى قراردادى را كه مبتنى بر سوء نيّت است، تأسيس مى‏كند(18) و مطابق بند 3 مادّه 5 فصل 2 اصول قراردادها، اگر يك طرف، مذاكره را شروع كند يا آن را ادامه دهد، در حالى كه «قصد ندارد با طرف ديگر به توافق برسد»، اين سوء نيّت است. بدين‏ترتيب، اصل حسن نيّت خواستار مذاكره منصفانه همراه با منظرى روشن است كه به توافق برسد. سوء استفاده از مرحله مذاكرات پيش قراردادى به زيان طرف ديگر، تخلّف از معيارِ حسن نيّت برشمرده شده در اصول قراردادهاست.(19)

كنوانسيون بر مرحله پيش‏قراردادى دلالت ندارد، امّا ساختار موجود در اصول قراردادها براى دعاوى‏اى كه طرفهاى مذاكره نسبت به اصلاح يا خاتمه دادن قراردادهاى كنوانسيون فعلى دارند، سودمند خواهد بود. راه حل پيش‏بينى‏شده به‏وسيله مادّه 15 فصل 2 اصول قراردادها، به موجب كنوانسيون نيز اقامه مى‏شود.

2. عقد و اصلاح قرارداد

براساس هريك از كنوانسيون و اصول قراردادها، قرارداد و اصلاح آن، براى اينكه قانونى باشد، به شكلى مصوّب نياز ندارد. فقط اگر قرارداد مكتوب، هيچ قيد شفاهى اصلاحى را دربرنگيرد، هر اصلاحى بايد مكتوب يا به گونه‏اى باشد كه طرفها بر روى آن توافق كرده باشند. امّا نسبت به اين استثنا كنوانسيون همانند اصول قراردادها، شبه استثناى يكسانى را كه مبتنى بر اصل حسن نيّت باشد، اجازه مى‏دهد [و مى‏گويد]:

يك طرف ممكن است با عملكردش از ادّعاى چنين شرط وسيعى كه طرف ديگر براساس اعتماد بر وى عمل كرده است، جلوگيرى كند.

پس رفتارى كه وضعيت اعتماد كردن و كفالت نسبت به آن را ايجاد مى‏كند، مقرّرات تشريفاتى سخت را لغو مى‏كند.

3. اعتبار اسنادى

سابقه ندارد كه شروط قواعد در كنوانسيون با سؤالهاى اعتبار اسنادى ارتباط برقرار كند؛(20) چراكه كنوانسيون بر اين سؤالها دلالتى ندارد.(21) اصول قراردادها در اينجا نيز اصل حسن نيّت را اجرا مى‏كند.

4. تفسير قراردادها

همان‏گونه كه قبلاً بيان شد، فقط اصول قراردادها درباره اينكه تفسير قرارداد نيز بايد براساس حسن نيّت و رفتار منصفانه هدايت شود، صراحت بيشتر يا كمترى را فراهم كرده است.(22) بر اساس كنوانسيون بايد راه‏حلهاى يكسانى شايع شود. اجراى اصول قراردادها مى‏تواند و بايد به تفسيرِ كنوانسيون واحد، يارى رساند.

5 . تعهّدهاى پيش‏قراردادى صريح

چند مادّه درباره تعهّدات قانونى طرفهاى قرارداد در كنوانسيون وجود دارد كه عناصرِ حسن نيّت را دربرمى‏گيرد: براى نمونه، قسمت «ب» بند 2 مادّه 35 كنوانسيون، فروشنده را ملزم مى‏كند تا كالاها را متناسب با هدف خاصى كه به وى تفهيم شده، فراهم كند؛ مگر آنجا كه خريدار نتواند به طورى معقولانه نسبت به مهارت وى اعتماد پيدا كند. يا به موجب قسمت «ب» بند 2 مادّه 42 كنوانسيون، فروشنده اگر كالاهايى را تحويل دهد كه حقوق شخص ثالث بر آن تعلّق گرفته باشد، در صورتى از تعهّداتش تجاوز نكرده است كه حقوق شخص ثالث مانند توليد، طراحى و نظاير آن، ناشى از تبعيت فروشنده از درخواست شخص خريدار باشد.

تعجبى ندارد كه اصول قراردادها هيچ تعهّد خاصى مانند اينها را دربرنمى‏گيرد؛ چراكه به عنوان آيين‏نامه‏اى عمومى براى همه انواع قراردادهاست.

6 . تعهّدات ضمنى

اصول قراردادها به موجب مادّه 2 فصل 5 صريحا توضيح مى‏دهد كه ممكن است براساس اصل حسن نيّت، تعهّداتِ قراردادى، ضمنى باشد.(23) كنوانسيون قاعده‏اى همانند اين را دربرندارد. با اين حال، اين بسيار پذيرفته شده است كه به موجب كنوانسيون نيز تعهّدات اضافى، به ويژه وظيفه همكارىِ همگانى، مى‏تواند ضمنى باشد.(24) اين دقيقا همان قاعده‏اى است كه هم‏اكنون به طور صريح از مادّه 3 فصل 5 فراهم شده است:

در صورتى كه براى انجام تعهّدات طرف ديگر، انجام همكارى به طور معقول و متعارف قابل انتظار باشد، هر طرف بايد با طرف ديگر همكارى كند.

قاعده مزبور مى‏تواند به عنوان مبيّن اين اصلِ كلّىِ ـ مبتنى بر حسن نيّت‏ـ كه هيچ‏يك از طرفهاى قرارداد نبايد از اجراى قرارداد توسط ديگرى ممانعت كند و به شكلى ديگر هم مانع اجراى مفاد قراردادى نشود، شناخته شود.(25) قواعد اصول قراردادها صريحا از اين تفسير كنوانسيون حمايت مى‏كند.

7. طرح دعواى عدم اجراى تعهّد از سوى طلبكار

هريك از كنوانسيون و اصول قراردادها بيان مى‏كند:

يك طرف قرارداد نمى‏تواند تا آن ميزان كه عدم اجراى تعهّدات قرارداد به دليل فعل يا ترك فعل طرف ديگر است.

و اصول قراردادها مى‏افزايد:

يا به موجب واقعه ديگرى كه مسئوليت آن بر عهده طرف مذكور است، بر عدم اجراى تعهّد از سوى طرف ديگر تكيه كند.(26)

اين شرط بار ديگر مى‏تواند منشأ اصل فرعى‏اى از حسن نيّت شود؛ چراكه هيچ‏كس نبايد از راه مالكيت نامشروع و اعمال غيرقانونى ديگر سود تحصيل كند. علاوه بر اين، به نظر مى‏رسد مقرّرات سودمندى در اصول قراردادها براى آنجا كه كنوانسيون به طور شفّاف تنظيم نشده است، وجود دارد.

8 . كاهش خسارت

اصلى شبيه آنچه انصاف نامبرده مى‏شود، قاعده مشهور «كاهش» را توضيح مى‏دهد. طرف زيان‏ديده نمى‏تواند خسارات ازدست‏داده‏اى را ادّعا كند كه خودش مى‏توانسته از آن جلوگيرى كند. طرف زيان‏ديده نبايد از ترك فعل خودش سود ببرد. هريك از كنوانسيون و اصولِ قراردادها، داراى قاعده كاهش است؛ گرچه آنها از حيث عبارت متفاوت مى‏باشند.(27)

به نظر مى‏رسد قاعده كاهش اصول قراردادها ادّعاى طرف زيان‏ديده را در دعاوى، وقتى كاهش مى‏دهد كه قصور طرف نسبت به كاهش دادن، به طور سببى با تلف در ارتباط باشد؛ در حالى كه قاعده تنظيم‏شده كنوانسيون، برخى احتياطها را در اين باره در نظر مى‏گيرد: «مى‏تواند به ميزانى كه خسارت قابل پيشگيرى بوده، مدّعى كاهش خسارات گردد».

اظهار نظرهاى نهايى

تفاوتهاى بين كنوانسيون و اصول قراردادها مى‏تواند تا آنجا كه به مفهوم عمومىِ حسن نيّت در قراردادهاى بين‏المللى مربوط مى‏شود، مورد بى‏توجهى قرار گيرد و برخى از تفاوتهاى لفظى، تأثيرى در ماهيت ندارد.

هريك از كنوانسيون و اصول قراردادها تصديق مى‏كند كه حسن نيّت، در قراردادهاى بين‏المللى به عنوان قاعده‏اى بااهميت، داراى نقش است. علاوه بر اين، هريك از سندها منحصرا به قاعده انتزاعى و كلّىِ حسن نيّت وابسته نيست، امّا سعى مى‏كند تا مفهوم آن را با قواعد ويژه بيشترى كه اصل را به تفصيل توضيح مى‏دهد، تعيين كند.

گاهى اصول قراردادها ثابت مى‏كند پشتيبان سودمندى براى تفسير حسن نيّت موجود در كنوانسيون است. با تركيب كنوانسيون و اصول قراردادها چنين برداشتى مى‏شود كه حسن نيّت در روابط تجارى بين‏المللى چه معنايى مى‏بايست و مى‏توانست داشته باشد.



1. Good Faith.

2. جرزى راژسكى، «تدوين تدريجى حقوق تجارت بين‏الملل»، ترجمه ناصر صبح‏خيز، مجله حقوقى، شماره 2، بهار 1364، ص39.

3. International Institute for the Unification of Private Law Principles (UNIDROIT, Principles).

4. United Nations Convention on Contracts for the International Sale of Goods.

5. Principles of International Commercial Contracts.

6. Contracts for the International Sale of Goods (CISG), 1980.

7. جرزى راژسكى، «تدوين تدريجى حقوق تجارت بين‏الملل»، ترجمه ناصر صبح‏خيز، همان؛ ژان پى‏ير پلانتار، «حقوق جديد متحدالشكل بيع بين‏الملل: كنوانسيون سازمان ملل متحد»، مجله حقوقى، شماره 14 و 15، بهار و زمستان 1370، ص285.

8. بيانكا و بونل با همكارى شانزده دانشمند ديگر، تفسيرى بر حقوق بيع بين‏المللى، ترجمه مهراب داراب‏پور، ج1، ص114.

9. Good faith and fair dealing in contracts.

10. (Ulrich Magnus) استاد حقوق دانشگاه هامبورگ و قاضى دادگاه استيناف هامبورگ است.

11. در اين ترجمه از «قراردادهاى بين‏المللى فروش كالا» با عنوان اختصارى «كنوانسيون» و از «اصول يكنواخت قراردادهاى تجارى بين‏المللى» با عنوان اختصارى «اصول قراردادها» و از «مؤسسه بين‏المللى يكنواخت‏سازى حقوق خصوصى» با عنوان اختصارى «مؤسسه بين‏المللى» نام برده مى‏شود.

12. ماده 7 فصل 1 اصول قراردادها.

13. Compare Bianca/Bonell (-Bonell), Commentary on the International Sales Law (1987) Art.7 no.2.4.1; von Caemmerer/Schlechtriem (-Herber), Kommentar zum Einheitlichen UN-Kaufrecht (2nd ed.1995) Art.7 no.7; Staudinger (-Magnus), Kommentar zum Bürgerlichen Gesetzbuch (CISG) (13th ed.1994) Art.7 no.10.

14. UNIDROIT (ed.) Principles of International Commercial Contracts (1994) 15.

15. Cf. also UNIDROIT, Principles 18; Bonell, An International Restatement of Contract Law (1994) 81.

16. Bianca/Bonell (-Bonell) Art.7 no.2.4.2; von Caemmerer/Schlechtriem (-Herber) Art.7 no.15.

17. قسمت «ب» بند 2 مادّه 4 فصل دوم اصول.

18. بند 2 مادّه 15 فصل 2 اصول.

19. For further examples of bad faith see UNIDROIT, Principles 51 et seq.

20. مواد 1ـ20 فصل 3 اصول.

21. بند «الف» مادّه 4 كنوانسيون.

22. مادّه 7 فصل 1 و مادّه 8 فصل 4 اصول.

23. For examples of implied duties see UNIDROIT, Principles 102.

24. See Bianca/Bonell (-Bonell) Art.7 no.2.3.2.2; Honnold, Uniform Law for International Sales Under the 1980 United Nations Convention (2nd 1991).

25. Magnus, Int. Trade and Bus L Ann III (1997) 46.

26. Art.80. CISG; art.7.1.2 Principles.

27. Art.77 CISG; art.7.4.8. Principles.



:: بازدید از این مطلب : 364
|
امتیاز مطلب : 48
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

 

    شعبه 112 حقوقی مجتمع قضایی عدالت

 

خواهان: ث. فتاحی

خوانده : اداره ثبت احوال شهرستان بانه

خواسته : صدور حکم مبنی بر ابطال شناسنامه به شماره 8664 – 30/6/1346 صادره از حوزه یک شهرستان بانه و صدور شناسنامه جدید با درج تاریخ تولد واقعی 25/5/1351 به علت تعلق شناسنامه موضوع دعوی به خواهر فوت شده وی ( تعویض تاریخ تولد از 30/6/1346 به 25/5/1351 )

گردش  کار : خواهان داد خواستی به شرح فوق به طرفیت خوانده تقدیم نموده که جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع و پس از ثبت و انجام تشریفات قانونی دادگاه در وقت فوق العاده به تصدی امضاء کننده ذیل تشکیل است با عنایت به محتویات اوراق پرونده ختم رسیدگی اعلام و به شرح زیر مبادرت صدور رای مینماید. 

حکم دادگاه:(رای صادره قاضی در دادگاه بدوی)

 

در خصوص دعوی خواهان خانم ث .فتاحی به طرفیت خوانده اداره ثبت احوال شهرستان بانه به خواسته صدور حکم مبنی بر ابطال شناسنامه شماره 8664 – 30/6/1346 با شماره سریال 861429 الف – 49 صادره از حوزه یک شهرستان بانه و صدور شناسنامه جدید با قید تاریخ تولد واقعی 25/5/1351 بعلت تعلق شناسنامه موضوع دعوی به خواهر فوت شده خواهان دادگاه صرف نظر از اینکه خواهان علی رغم ابلاغ به وی جهت حاضر نمودن گواهان خود بدون به همراه آوردن گواهان در جلسه رسیدگی دادگاه شرکت نموده و دلیل محکمه پسندی نیز برای این امر ارایه ننموده است و صرف نظر از اینکه درخواست نامبرده برای  اصلاح تاریخ تولدش (به شرح دادخواست حاضر) از اداره ثبت احوال شهرستان بانه طی تصمیم شماره 10-19/10/75 کمیسیون تشخیص سن شهرستان مذکور رد گردیده است.   

با التفات به دفاعیات اداره خوانده و نظر به اینکه شناسنامه موضوع دعوی توسط مامور رسمی و در حدود صلاحیت ایشان و مطابق مقررات قانونی تنظیم گردیده است و برابر مقررات ماده 1287 قانون مدنی سند موصوف گردد از جانب خواهان به دادگاه ارائه نگردیده است لذا دادگاه بنا به مراتب فوق دعوای مطروح را متکی به  دلیل اثباتی ندانسته حکم بر بطلان ادعای خواهان صادرو اعلام مینماید حکم صادره ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدید نظر خواهی دردادگاه تجدید نظراستان تهران میباشد .

بررسي راي دادگاه محترم؛ (تحليل حقوقي):

با توجه به محتویات اوراق پرونده می توان گفت از لحاظ رعایت تشریفات آئین دادرسی مدنی چون طبق اصل مسلم " البینه علی المدعی " و ماده 197 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی

"اصل برائت است بنابراین اگر کسی مدعی حق یا دینی بردیگری است باید آنرا اثبات کند....".

چون خواهان گواهان معرفی شده را نیز برای اثبات ادعای خود در جلسه دادرسی حاضر ننموده است به عبارتی به تکلیف مندرج در ماده 332 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی که مشعر میدارد :

"هر یک از طرفین دعوا که متمسک به گواهی شده اند باید گواهان خود را در زمانی که دادگاه تعیین کره حاضر و معرفی نمایند " عمل ننموده است قاضی نیز حکم بطلان دعوا را صادر نموده است .

اما درمورد اشاره به رسمی بودن  سند شناسنامه و مطابقت با تعریف مندرج در مادتین 1284 و 1287 قانون مدنی به نظر تاثیری دراصل موضوع یعنی حکم بطلان دعوای خواهان نداشته باشد زیرا ماده 1309 قانون مدنی که در صدد بیان این مورد است که " در مقابل سند رسمی یا سندی که اعتبارآ ن در محکمه محرز شده دعوی که مخالف با مفاد یا مندرجات ان باشد به شهادت اثبات نمیگردد. " توسط فقهای محترم شورای نگهبان مغایر با شرع دانسته شده است و توان اجرائی ندارد به عبارتی از اعتبار افتادن سند رسمی ممکن است بوسیله شهادت و گواهی گواهان باشد . در پایان باید اشاره کرد رای صادره مذکور در مهلت قانونی توسط محکوم علیه (خواهان) مورد تجدید نظرخواهی قرار گرفته است که شعبه 18 دادگاه تجدیدنظر استان تهران با حضور رئیس و مستشار شعبه با توجه به محتویات پرونده و موازین قانونی بااستناد به قسمت اخیر ماده 358 قانون آئین دادرسی مدنی  رای دادگاه بدوی را ابرام نموده است.



:: بازدید از این مطلب : 742
|
امتیاز مطلب : 91
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری


:: بازدید از این مطلب : 334
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

نظريه  افراز منافع:

براي طرح بحث بهتر است ابتدا اين موضوع را در آرا فقها ي اماميه واكاوي نماييم. مرحوم میرزای قمی(ره) درکتاب معروف جامع الشتات، موضوعی را آورده که می تواند با فرض ما هم پوشانی داشته باشد.

سؤال- هرگاه حمامی مشترک میان ده نفرباشد وشخصی می آید واز آن شرکا که شریک عمده از حمام هستند حمام را اجاره می کنداز قرار سالی 20تومان به شرط اینکه خود وعیال ایشان هرگاه به حمام آیند اجرت ندهند، وسه نفرکه قلیلی دارند به این اجاره راضی نمی شوند ومی گویند مابه قدرحصه مثلاً10تومان می خواهیم واجرت نمی دهیم. وحال آنکه به وجه اجاره که باآنها بناگذارده حصه اینها در20تومان یک تومان می شود ووجه اجرت حمام آمدن خود وعیال آنها هم یک تومان می شود.

مستاجر می گوید یاشما هم مثل شرکاء قبول کنید یا حصه خودرا به دیگری اجاره بدهید که در کنار من بشیند واجرت حصه شماراببرد یا خود تمام حصه را قبول کنید و یاانکه درعرض سال هر فصلی که مرغوب تر است به شماوامی گذارم که استیفای حصه خودرابکنید.

می گویند یااینکه مامی گوییم قبول کن یادرحمام راببند والا غصب خواهد بود وماراضی نیستیم. آیا سخن آنها مسموع است؟ یااجاره سایر شرکاء صحیح است؟

قبل از بیان پاسخ میرزای قمی متذکر می شویم که درفرض سؤال چند موضوع با بحث نوشتار منطبق است: اولاً؛ اجاره نوعی اجاره مشاعی است ثانیاً؛ برخی شرکاء اذن در انتفاع به مستاجر نمی دهند ثالثاً؛ مستاجر خارج از شرکای مشاعی است رابعاً؛ الزام به انتفاع زمانی ویا افراز منافع نیز از میرزای قمی (ره) سؤال شده است. به هرصورت پاسخ میرزا(ره) قابل تامل ودرنگ می نماید:

جواب:" اجاره عین مشاع به قدرحصه موجرین صحیح است. وبه سبب عدم رضای آنها باطل نمی شود و دراجاره هم حق شفعه وجودندارد، خصوصاً با این کثرت شرکاء. خصوصاً صورتی که مستاجر احاله می کند وهمه رابه آنها وامی گذارد وچون تقسیم حمام غالباً ممکن نیست به جهت لزوم ضرر و با وجود رضای مستاجر به همه این شقوق، غصب وعداوتی ومنع حقی لازم نمی آید. وتعطیل حق سایر شرکاء هم صورتی ندارد . پس حاکم شرع باید اجبارکند آن شرکای ممتنعین رابه احد شقوق. وهرگاه آنها خوداختیا ر هیچ کدام از شقوق را نکند حاکم آنچه صلاح داند انجام می دهد. وهرگاه دسترسی به حاکم نباشد عدول مومنین حسبتاً می توانند آن را اجبار کند براحدامور. وبه هرحال افراد شرکاء به سبب لحاج آنها وجهی ندارد."

مشخص است میرزای قمی (ره) جواب رادرحالتی بیان کرده که امکان تقسیم مادی نحوه استفاده از حمام برای شرکاء مشاعی وجود ندارد. والا طبیعی است که الزام به افراز وتقسیم راه حل مناسب برای مستاجر یامالک مشاعی می باشد. نکته جالب درپاسخ بالا این است که مرحوم میرزا نه تنها اجبار والزام حاکم را به احدی از شقوق جایز دانسته، معتقداست که درصورت عدم انتخاب، نظرحاکم برطرفین تحمیل می شود وبالا تراز آن عدول مومنین نیز از باب امور حسبی می توانند الزام به احدی ازشقوق نمایند. دیدیم که درفرض سؤال یکی ازپیشنهادات مستاجر استفاده  زماني از حمام درهر فصل سال که مرغوب تر است، بود و این فرض همان افراز منافع ویا افراز زمانی منافع در جایی که امکان افراز مادی نیست، می باشد.

 همين طور فقيه بزرگوار الشيخ الاصفهاني در كتاب الاجاره (متوفي 1361هجري) مطالبي را در ذيل اجاره مشاع مي آورد كه با بحث افراز منافع مي تواند تطبيق گردد در عين حالي كه ايشان به مطلب دقيقي در افراز منافع اشاره مي كنند:

"لا اشكال في اجاره المشاع كبيعه و غيره من العقود، غايه الامر ان استيفا المنافع لابد من ان يكون باذن الشريك كما في البيع ايضا و لا يخفي آن اشاعه المنافع ليست بعين اشاعه العين و الا انحصرت قسمتها بقسمه العين فلا تنقسم منافع الدار الا بقسمه الدار نصفين بل اشاعتها بملاحظه نفسها و ان كانت لاشاعه فيها الا بلحاظ كونها من شوون العين و حيثياتها الوجوديه،  و بهذه الاضافه تمتاز عن الكلي الذي لا اشاعه فيه و الوجه فيما ذكر ان بعض العيان المشاعه التي لا تقبل القسمه الخارجيه تكون منافعها مشاعه قابله القسمه فلو كانتاشاعتها بعين اشاعه العين لكانت قسمتها بعين قسمه العين، و اذ ليست القسمه الا افراز المشاع و تعيين اللامتعين، فلا معني للقسمه مع عدم الاشاعه و هذا كالدابه ازا استاجرها اثنان بالاشتراك، فان ركوبها قابل للقسمه بالمده او بالفرسخ مع انها لا تقبل القسمه، فيعلم ان اشاعه المنافع باعتبار نفسها لا بعين الاشاعه العين، و حينئذ فكما يمكن تنصيف سكني الدار بتنصيف ادار كذلك بتنصيف مده الاجاره."

مرور  عبارات فقهي اين دو فقيه بزرگ و همين طور مباحثي كه مرحوم سيد در ذيل استيجار مشاع بيان نموده اند به صراحت نظريه افراز منافع را از منظر فقهي بيان مي نمايد. نكته دقيقي كه مرحوم اصفهاني بيان داشته اين كه در افراز منافع هيچ گاه عدم قابليت افراز مطرح نخواهد شد چرا كه  منافع در بردار  زماني مفهوم مي يابد  و از اين رو با تقسيم بازه زماني همواره  قابل تقسيم مي باشد. بخلاف اعيان كه بعضي اوقات به دلايلي، غير قابل افراز و تقسيم مي باشد.

كته ديگر در خصوص افراز منافع اين كه در صورت عدم حصول توافق براي زمان استفاده نيز مي توان از راهكار قرعه استفاده نمود كما اين كه همين حرف را مرحوم سيد در مورد جايي كه دو مستاجر درباره استفاده از مورد اجاره به توافق نمي رسند(مساله 18 از فصل سوم كتاب اجاره) بيان نموده است.

از نظريه پيش گفته مي توانيم در بحث حقوقي بهره برداري نماييم. به اين سان كه اگر ملك مشاعي از طرف احدي از شركا به اجاره داده شود و ساير شركا به تسليم آن به مستاجر رضايت ندهند، مستاجر اين حق را در كنار حق فسخ در فرض جهل به اشاعه، خواهد داشت كه دعوايي به طرفيت شركاي مشاعي با خواسته ي افراز منافع و الزام شركاء  به  آن،  در محضر دادگاه مطرح نمايد – برخلاف افراز منافع كه اين مساله با عنايت به قانون نحوه افراز بايستي از ثبت محل پي گيري شود- و از داگاه بخواهد كه با تقسيم منافع ملك متنازع فيه در بازه زماني نظر همه شركا و خواهان دعوا را تامين نمايد. وهيچ گاه ايراد عدم قابليت افراز در اين مورد مطرح نمي گردد. به هر صورت به نظر مي رسد./.



:: بازدید از این مطلب : 505
|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

 بررسی تقلیل ثمن در کنوانسیون بیع بین المللی

 

ماده ي 50 كنوانسيون بيع بين المللي اين گونه مقرر داشته است:

" در صورتي كه كالاي تسليم شده منطبق  با قرارداد نباشد، اعم از اين كه ثمن قبلا تاديه شده يا نشده باشد، مشتري مي تواند به نسبت تفاوت ارزش كالاي تسليم شده در روز تسليم و ارزشي كه كالاي منطبق با قرارداد در روز تسليم دارا مي بوده است، ثمن را تقليل دهد. معهذا هرگاه بايع مطابق مواد 37و48 هر نوع قصور در ايفاي تعهدات خود را جبران كند يا در صورتي كه مشتري مطابق مواد مذكور، از قبول انجام تعهد بايع خود داري ورزد، مشتري نمي تواند ثمن را تقليل دهد."

دراين مقرره شرايطي به صورت كلي براي استفاده از اين ضمانت اجراي عدم انجام تعهدات بايع بيان شده كه عبارت است  از:

1- كالاي مورد قرارداد تسليم شده باشد. يعني تا قبل از تسليم مطابق شرايط مندرج در ماده 31 كنوانسيون امكان استفاده از تقليل ثمن وجود ندارد، هرچند مشتري به طرقي متوجه عدم مطابقت كالاي آماده براي ارسال گردد.       

2- كالاي تسليم شده از نظر كمي يا كيفيت منطبق با شرايط و اوصاف قرارداد نباشد. يعني در همان مفهومي كه در مواد 35و 36 كنوانسيون امده است كالا با قراداد انطباق نداشته باشد. اما در خصوص نقص در كميت مورد قرارداد، هرچند از مصاديق عدم مطابقت بوده و طبيعتا بايستي مشمول ماده 50 كنوانسيون گردد، ولي اين فرض مشمول ماده 52 كنوانسيون مي باشد. چراكه نسبت به قسمت تسليم نشده تمامي ضمانت ها يي كه در رابطه با عدم تسليم مبيع قابل اجرا بوده در اين خصوص نيز قابل اعمال است. يعني مشتري مي تواند در اين رابطه از اجراي اجباري تعهدات و ساير موارد مندرج در كنوانسيون بهره مند گردد.                                                                              

3- براي استفاده از اين روش لازم است مشتري به تكليف مواد 39 و 40 كنوانسيون در رابطه با ارسال اخطاريه عدم مطابقت كالاي تحويل شده و كالاي مندرج در قرارداد اقدام نمايد. مگر اين كه عذر موجه كه در ماده 44 كنوانسيون بيان شده، داشته باشد. عدم رعايت اين تكالف قانوني موجب محروميت استفاده از تقليل ثمن براي مشتري مي شود.

 

 

 

             ب- استثاء های تقليل ثمن:

در قسمت اخير ماده 50 كنوانسيون بيان شده "معهذا هرگاه بايع مطابق مواد 37و48 هر نوع قصور در ايفاي تعهدات خود را جبران كند يا در صورتي كه مشتري مطابق مواد مذكور، از قبول انجام تعهد بايع خود داري ورزد، مشتري نمي تواند ثمن را تقليل دهد." ماده 37 كنوانسيون به فروشنده اين حق را داده است كه با شرايطي كالاي ناقص را رفع نقص نمايد:

"هرگاه بايع كالا را پيش از موعد مقرر تسليم نموده باشد، تا فرا رسيدن موعد مزبور مي تواند قسمت هاي كسري را تحويل دهد يا هر گونه نقصاني در مقدار را جبران كند يا كالاي ديگري  را عوض كالاي غير منطبق تسليم نمايد يا هر نوع عدم انطباقي را در كالاي تسليم شده مرتفع سازد، مشروط بر اين كه اعمال اين حق موجب زحمت غير معقول مشتري يا تحميل هزينه هاي غير معقول بر او نباشد. معهذا هر نوع حق مطالبه خسارت به نحوي كه در اين كنوانسيون مقرر شده است براي مشتري محفوظ مي باشد.                                                                 

در ماده 48 كنوانسيون نيز به فروشنده اين حق را داده است كه با رعايت مفاد اين مقرره رفع نقص از كالاي تسليم شده صورت گيرد:                                                                                                                

" 1- با رعايت ماده 49، بايع مي تواند حتي پس از موعد تسليم، هر نوع قصور در ايفاي تعهد را به هزينه ي خود جبران نمايد به شرط آنكه بتواند اين كار را بدون تاخير غير معقول و بدون اين كه موجب زحمت غير معقول مشتري شود انجام دهد و باعث عدم اعتماد مشتري نسبت به باز پرداخت هزينه هاي كه مشتري به صورت پيش پرداخت انجام داده است، نشود. معهذا هر نوع حق مطالبه خسارت براي مشتري، به ترتيبي كه در اين كنوانسيون مقرر شده است، محفوظ خواهد بود.                                                                                                      

2- هرگاه بايع از مشتري درخواست نمايد تا نظر خود را در اين خصوص كه آيا ايفاي تعهد توسط بايع را خواهد پذيرفت يا خير اعلام نمايد و مشتري ظرف مدت معقولي اين درخواست را اجابت ننمايد، بايع مدت منعكس در درخواست خود، تعهدش را ايفا كند. مشتري ظرف مدت مزبور نمي تواند به هيچيك از طرق جبران خسارت كه مغاير با ايفاي تعهد بايع باشد، متوسل گردد.                                                                                            

3- اعلام بايع داير بر اين كه ظرف مدت معيني تعهد خود را ايفا خواهد نمود، به منزله استعلام از تصميم مشتري مطابق بند پيشين است.                                                                                                         

4- تقاضا يا اخطاري كه به موجب بندهاي 2 يا 3 اين ماده به عمل آمده، بلااثر است، مگر اين كه به مشتري واصل شده باشد."                                        

 بر اين اساس اگر فروشنده قبل از موعد مقرر كالا را تسليم نمايد مي تواند بر اساس ماده 37 كنوانسيون در صورتي كه كالاي تسليم شده منطبق با قرارداد نباشد كالا را تا زمان مقرر در توافق براي تسليم ، از آن رفع نقص نمايد، مگر اين كه اين مساله موجب تحميل هزينه اي بر مشتري گردد. اما بايستي دانست اين  اختيار براي فروشنده منافاتي با حق خريدار در توسل به يكي از روش هاي جبران خسارت ندارد. علاوه بر اين فرض در صورتي كه فروشنده پس از تسليم بر اساس ماده 49 نسبت به رفع نقص كالاي غير منطبق با قرارداد اقدام نمايد و شرايط زير را رعايت نمايد، حق تقليل ثمن براي خريدار وجود ندارد. اين ضوابط كه در ماده 49 كنوانسيون برشمرده شده، عبارتند از:            

 الف- هزينه هاي رفع نقص را تماما متقبل گردد.

ب- رفع نقص كالا در اين بازه زماني موجب زحمت غير معقول مشتري نگردد.

ج- اين رفتار فروشنده باعث بي اعتمادي خريدار در بازپرداخت هزينه هاي وي نگردد. 

د- علاوه بر اين ها در صورتي كه فروشنده مطابق بند هاي 2 و3و4 ماده49 كنوانسيون اقدام نمايد، مشتري در آن بازه زماني نمي تواند از حق مطالبه خسارت استفاده نمايد.



:: بازدید از این مطلب : 717
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

سلام به دوستان جهت دریافت اطلاعات از جشنواره 29 فجر حتما از این آدرس دیدن فرمایید.

http://hogoogaliheidari.loxblog.com/page.php?p=15

 

اطلاعاتی از جشنواره بیست و نهم فجر...

منتظر اطلاعات جدیدتر باشید متشکرم.



:: بازدید از این مطلب : 379
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : شنبه 9 بهمن 1384 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

 

سلام خدمت شما دوست عزیزم جهت دریافت اطلاعات جالب و کامل از قرآن و ارتباط این کتاب در زندگی امروزه ما از این آدرس دیدن نمایید جالب و دیدنی خواهد بود...

                             www.ansaralqoran.mahtarin.com  

 

  با تشکر از بازدیدتان...



:: بازدید از این مطلب : 761
|
امتیاز مطلب : 67
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : جمعه 8 بهمن 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری


:: بازدید از این مطلب : 414
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : چهار شنبه 6 بهمن 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری


:: بازدید از این مطلب : 453
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : چهار شنبه 6 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری


:: بازدید از این مطلب : 3959
|
امتیاز مطلب : 52
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : چهار شنبه 6 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری


:: بازدید از این مطلب : 3065
|
امتیاز مطلب : 63
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : چهار شنبه 6 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری


:: بازدید از این مطلب : 424
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : چهار شنبه 6 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری


:: بازدید از این مطلب : 387
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : چهار شنبه 6 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری
بسم الله الرحمن الرحیم

بيشتر فقهاء عظام بدون اينكه وصيت را نخست به تمليكيه به و عهديه تقسيم نمايند و دقيقا“ محل نزاع را در خصوص موضوع فوق مشخص سازند ، تحت عنوان مذكور به اختلاف نظر پرداخته اند و با وجود اينكه از ظواهر بعضي كلمات ، معمولا معلوم ميشود كه فقط نزاع در مورد وصيت تمليكي است نه عهدي ولي در عين حال اين تفكيك را به صراحت عنوان نكرده اند . بعضي هم مطلب را بطور اعم مورد بحث قرار داده اند كه اجمالا به نمونه اي از آن اشاره خواهد شد .

 


 

 
كلام فقهاء :
علامه عقيده دارد كه وصيت عقد است و چنين ميگويد : موصي له بدون قبول مالك نمي شود زيرا وصيت عقدي است كه متحقق نمي گردد مگر بين دو نفر با تراضي هر دو و چون رضايت امر قلبي است بايستي بوسيله لفظ ابراز گردد. 1
محقق نيز به لزوم و اعتبار قبول موصي له نظر داده است 2 فقها ء عامه نيز اكثرا“ قبول را جزء اركان اصلي وصيت شمرده اند . 3
مرحوم شهيد ثاني اقوال علماء را در اين خصوص به سه قسم تقسيم نموده است و ميگويد :
در اين كه آيا قبول موصي له در انتقال ملك به او با موت معتبر است يا اصلا اعتباري ندارد بلكه ملك به وي قهرا“ همانند ارث منتقل ميگردد يا آنكه هر چند اعتبار ندارد ولي انتقال بصورت متزلزل حاصل ميشود و استقرار آن به قبول بستگي دارد و در صورت رد باطل ميگردد وملك به ورثة موصي بازگشت ميكند ، در ميان علماء سه قول است . 4
« وصيت تمليك عين يا منفعت و يا تسلط بر تصرف بعد از مرگ است و آن احتياج به ايجاب و قبول دارد . »
و نظير همين عبارت را شهيد اول در متن لمعه متعرض است .
همانطور كه ملاحظه ميشود در عبارات فوق موضوع بطور مطلق مطرح گرديده و تفصيلي بين وصيت عهدي و تمليكي داده نشده است .
ولي مرحوم حاج سيد محمد كاظم يزدي نخست وصيت را به دو قسم عهديه و تمليكيه تقسيم نموده و گفته است در قسم اول بدون شك قبول معتبر نيست ولي در قسم ثاني مشهور بر آنند كه وصيت محتاج به قبول است و بنابراين قبول جزئي از آن و وصيت از عقود محسوب است يا آنكه شرط است به صورت كاشف يا بصورت ناقل ، كه در اينصورت ا زايقاعات خواهدبود .
آنگاه احتمال ديگري را اضافه ميكند و همان احتمال را نيز شخصا“ تقويت نموده و آن اينكه قبو ل معتبر نباشد ولي رد مانع باشد و بنابراين باز هم از ايقاعات خواهد بود . 6
پس مجموع نظريات و احتمالات در پنج وجه خلاصه ميگردد:
1. قبول جزء وصيت است .
2. قبول شرط ناقل است .
3. قبول شرط كاشف است .
4. قبول هيچگونه اعتباري ندارد و رد نيز در آن دخالتي ندارد و وصيت از عوامل انتقال قهر ي است . 8
به موجب تمام وجوه متصوره فوق باستثناء دو وجه آخر ، قبول اعتبار دارد و تمليك بدون آن محقق نمي گردد ، النهايه مطابق وجه نخستين ( جزئيت قبول ) وصيت از عقود است و بنابر ساير وجوه از ايقاعات محسوب ميگردد.
قانون مدني به موجب ماده 834 در خصوص وصاياي عهديه قبول را معتبر ندانسته هر چند كه رد وصي را قبل از موت موصي از عوامل بطلان وصيت محسوب نموده است .
د رماده 827 اعتبار قبول را در وصاياي تمليكيه متعرض شده ولي از آن معلوم نمي شود كه كدام يك از وجوه سه گانه نخستين را انتخاب كرده است . آيا بنحوجزء يا بصورت شرط كاشف و يا ناقل ؟
لذا بنظر ميرسد عليرغم آنچه كه شارحان قانون مدني در بيان اين مطالب اظهار داشته اند در اين جهت كه وصاياي تمليكي از عقود محسوب است ، قانون مدني ابدا“ صراحتي ندارد و با توجه به تحليلي كه در مورد كلام فقهاء انجام شد عبارت ماده 827 تاب وجوه مختلف را دارد و اينگونه شرح كنندگان بدون توجه به فقه اماميه چنين پنداشته اند كه اگر تمليك بدون قبول محقق نگردد ، حتما“ به نحو جزئي از عقد شناخته شده است و حال اينكه اگر آن را شرط نيز بدانيم تمليك بدو ن آن محقق نخواهد گشت ، همانند وقف كه از ايقاعات است ولي شرائط گوناگوني با آن ملازمه دارد كه بدون حصول آن شرايط ، وقف ، يعني حبس عين و تسبيل ثمره تحقق نخواهد يافت .
بررسي دلائل
كسانيكه عقيده به عقد بودن وصيت دارند به استدلالات مختلفي تمسك كرده اند كه ذيلا نقل و بررسي ميگردد :
…… آيه شريفة « و ان ليس للانسان الا ماسعي »يعني براي انسان چيزي بدون سعي حاصل نمي گردد و لذا اگر بدون قبول ، موصي به براي موصي له ثابت شود ، چون بدون سعي او حاصل گرديده بموجب اين آيه منتفي است . 1
2. ثبوت ملكيت براي شخص بدون رضايت وي موجب ضرر است زيرا كه اولا اي بسا توأم با امتنان است و ثانيا“ مال موصي به ممكن است مطلوب موصي له نبوده باشد 11 دلايل فوق توسط علماي عامه ارائه گرديده است و بنظر قابل خدشه ميباشد زيرا :
اولا ـ آية مزبور به مسائل ثواب و عقاب مربوط است و ربطي به موضوع مانحن فيه وامثال آن ندارد .
ثانيا “ « سعي » اشاره شده در آيه شريفه اختصاص به سعيي ندارد كه از طريق قبول موصي له اعمال گردد بلكه ممكن است علل و عواملي كه باعث اقدام موصي مبني بر ايصاء نسبت به موصي له شده معلول افعال و كردار او باشد كه باز به سعي موصي له برگشت نمي نمايد .
ثالثا“ ـ التزام به مضمون آيه در ما نحن فيه اثبات نمي نمايد كه وصيت عقد است و قبول جزء آن محسوب ميگردد زيرا كه اين مضمون با شرطيت و ايقاع بودن وصيت نيز سازش دارد .
رابعا“ ـ موضوع ضرر كه به آن استناد شده در موارد زيادي به استناد فقه اسلامي منقوض است ، مانند ارث و يا وصيت براي حمل كه هيچگاه مبتني بر قبول وارث و يا موصي له نمي باشد وانگهي مسائلي مانند امتنان كه از امور نادره ميباشد نمي تواند منشاء احكام قرار گيرد ، بعلاوه همانگونه كه بيان شد اين جهت نيز الزاما“ وصيت را در زمره عقود نخواهد برد تا قبول جزء آن باشد بلكه با شرطيت نيز اشكال ضرر مرتفع ميگردد .
3. ايقاع بودن وصيت مستلزم ملكيت قهريه ميباشد كه در غير مورد ارث باطل است 12 و به عبارت ديگر ، ادخال در ملك ديگري بدون اختيار و رضايت وي با اصل تسليط بر نفس منافات دارد . و با اين بيان قصد دراثبات عقد بودن وصيت را استنتاح نموده اند .
مرحوم سيد در عروه الوثقي پس از طرح دليل فوق چنين پاسخ داده است : ….. « مدفوعه بانه لامانع منه عقلا و مقتضي عمومات الوصيه ذالك ، مع ان الملك القهري موجود في مثل الوقف . »
يعني : دليل مزبور مردود است زيرا :
اولا“ ـ ملكيت قهريه از نظر عقلي مانعي ندارد .
ثانيا“ ـ عمومات ادله وصيت چنين اقتضاء دارد .
ثالثا ـ ملكيت قهريه در مثل وقف نيز وجود دارد .
نقد و بررسي
1. بررسيهاي حاصله چنين نتيجه ميدهد كه دليلي مبني بر اينكه وصيت از عقود محسوب شود وجود ندارد و ايقاع بودن آن بيشتر منطبق با موازين است زيرا با مخدوش بودن ادلة اقامه شده ميگوئيم ادلة وصيت در كتاب و سنت از نظر اعتبار قبول و عدم آن اطلاق دارند و بعبارت ديگر تمامي عمومات وارده عمل وصيت را به موصي نسبت ميدهند و تحقق را آن به هيچ وجه به شرط ديگري متوقف نساخته اند .
به آيات زير توجه كنيد :
من بعد وصيه يوصي بها اودين …. 13
من بعد وصيه توصون بها اودين …. 14
كتب عليكم اذا حضر احد كم الموت ان ترك خيرا“ الوصيه للوالدين و الاقربين … 15
در آيه اخير پس از حرمت تبديل وصيت يك مورد از آن استثناء شده است :
« ….. و من خاف من موص جنفا ( الي آخر آيه ) يعني : تنها در صورت وجود جنف ( ستم ) وصيت نافذ نمي باشد . بديهي است كه استثناء خود دليل بر استحكام عموم ميباشد و به هيچ صورت نميتوان آن را به وجود قبول مقيد ساخت .
نهايتا“ آنچه را ميتوان بخاطر اصل تسليط ملتزم شد اين است كه بگوئيم رد وصيت توسط موصي له مانع از وقوع وصيت است و يا بالاتر قبول را شرط تحقق ايقاع مزبور بدانيم ولي به هيچ وجه نمي توانيم قبول را جزئي از عمل وصيت دانسته درحاليكه عمومات و اطلاقات وارده عمل مزبور را مستقيما“ به موصي انتساب داده اند و به نظر ميرسد مدلول اجماعي كه توسط بعضي فقيهان در مسئله اقامه شده است بيش از اين مقدار نباشد
اضافه بر آنچه ذكر شد ، مسلم است كه نبايد در عقود ميان ايجاب و قبول فاصله بيفتد و بايستي متواليا“ انجام گيرد ، و نيز از مسلمات است كه با مرگ طرف ايجاب ، محلي براي قبول وجود نخواهد داشت در حاليكه در وصيت نه فاصله مضر است و نه مرگ موصي ، لذا تحت هيچ عنوان نمي توان وصيت را عقد دانست .
2. مضافا“ به اينكه از ماده 827 قانون مدني اين موضوع استنتاج ميگردد كه قبول را كاشف از حين فوت ميداند نه ناقل زيرا كه تملك را معلق بر قبول كرده ولي زمان آنرا پس از فوت قرار داده است .
اين نظر يه مطابق مشهور است ودليل آن هم اين است كه اگر قبول ناقل باشد لازم مي آيد كه مدتي ملك بدون مالك باقي بماند ، زيرا موصي با فوت از اهليت مالكيت ساقط ميگردد و نمي تواند مالك باشد و از طرفي وارث هم نمي توا باشد زيرا قرآن مجيد فرموده است : « من بعد وصيه يوصي بها اودين » 16 يعني تركة ميت پس از جدا شدن وصيت به وارث منتقل ميگردد پس موصي به ، به ورثه هم منتقل نمي شود و شخص ديگري هم كه مطرح نيست در حاليكه اگر قبول كاشف ملكيت از حين موت باشد در فاصلة بين مرگ و قبول ، مال بدون مالك نخواهد بود .
با اين نظريه افرادي مانند شيخ طوسي و ابن جنيد و علامه موافقند ولي گروه زيادي مخالف بوده و براي نظر خويش جنين استدلال آورده اند :
« قبول ، اعم از اينكه جزء باشد يا شرط بهر حال در حصول و تحقق ملكيت اعتبار دارد و لذا تا قبول انجام نگيرد ملكيت محقق نخواهد شد » 17
حال اگر قائل به شرطيت « قبول » شويم و وصيت را ايقاع بدانيم استدلال گروه نخست را ميتوان پذيرفت ولي اگر قبول را جزء دانسته و وصيت را از عقود محسوب كنيم نسبت به كاشفيت آن از حين موت دچار مشكل خواهيم شد زيرا چگونه « قبول » كه جزء عقد است مي تواند ملكيت قبل از انجام خود را تثبيت نمايد ؟ در حاليكه با نبودن قبول عقد انجام نشده است و شايد همين نكته نيزاز مؤيدات نظر نسبت به ايقاع بودن وصيت باشد و قياس مورد به اجازه در بيع فضولي قياس مع الفارق است زيرا اجازه بي ترديد از اجزاء عقد نميبا شد بلكه از شرايط آن است .
3. با توجه به مراتب فوق به نظر مي رسد وصيت همان عملي است كه مورد نظر و خواست موصي بوده و اصولا عقد نيست كه تحقق آن بر پايه دور كن ( عمل بايع ـ عمل مشتري ) باشد بلكه يك ركن بيشتر نداشته و همانا عملي است كه از اراده موصي ناشي ميشود و لذا بايد بر ايقاع بودن آن صحه گذارد و هر چند مالك شدن موصي له نسبت به موصي به نيازمند قبول باشد ولي قبول وي نقشي در تحقق وصيت نداشته و مكمل عمل وصيت نخواهد بود بلكه عنصر قبول در ورود موصي به ، به ملكيت موصي له مؤثر ميباشد .


:: بازدید از این مطلب : 383
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : چهار شنبه 6 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری


:: بازدید از این مطلب : 796
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : چهار شنبه 6 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

1 ـ جنبش عدم تعهد

جنبش عدم تعهد در روز 18 آوريل 1955، در باندونگ اندونزي بر اثر كوششهاي مستمر نهرو، سوكارنو، ناصر و تيتو، در عرصه سياسي جهان سرد اعلام موجوديت كرده طي اين اعلاميه اصول دهگانه‌اي به تصويب رسيد كه بيانگر اهداف و مقاصد تشكيل اين جنبش بود. اصولي كه رهايي و عدم وابستگي در برابر بلوك شرق و بلوك غرب را تشويق و ترويج كرد.
دولت ايران و عراق هر دو در اين كنفرانس شركت كرده و از آمال و مقاصد اين جنبش حمايت كرده بودند. اما ايران به لحاظ پيوستن به پيمان نظامي بغداد، نتوانست در نخستين اجلاس سران كشورهاي غير متعهد حضور يابد و از آن به بعد نيز مسأله عضويت ايران در اين جنبش مطرح نشد.
در 1979، بعد از انقلاب اسلامي و از هم پاشيدن پيمان سنتو مسأله عضويت اين كشور در جنبش بطور جدي مطرح شد و اين عضويت، در كنفرانس ششم سران در هاوانا تحقق پذيرفت.
اما عراق از همان اوان تشكيل جنبش عدم تعهد، به عضويت آن در آمده بود.
در پي لغو عهدنامه مرزي 1975، از طرف عراق و حمله اين كشور به خاك جمهوري اسلامي ايران، در ميان دو كشور عضو جنبش عدم تعهد جنگي شعله‌ور شد. اين سازمان براي خاتمه جنگ تلاشهايي انجام داد. خصوصاً در روزهاي آغازين تجاوز، با تشكيل كميته حسن نيت، به منظور ايجاد پل تفاهم بين ايران و عراق و انجام تحركات ديپلماتيك وسيع از سوي وزراي خارجه كوبا، هند و يوگسلاوي در جهت اختتام جنگ، موضع فعالي را اتخاذ كرد كه تمامي اين تلاشها تا زمان صدور قطعنامه 598 شوراي امنيت، با موفقيت همراه نبوده است.
امّا قطعنامه 598 شوراي امنيت زماني صادر شد كه مدت اندكي از اجلاس ششم سران كشورهاي عضو جنبش در حراره گذشته بود. در اين اجلاس بيانيه‌هايي صادر شد كه نشان مي‌دهد سياست جنبش، همگام با سياست شوراي امنيت شكل مي‌گيرد و دنبال مي‌شود. و اين مطلب خصوصاً در قضيه ايران و عراق نمود بيشتري داشت.
جنگ دو كشور بخشي از مطالب بيانيه سياسي اجلاس سران را بخود اختصاص داده بود، و در اين بيانيه ضمن اظهار نگراني عميق از آغاز و ادامه جنگ خواستار شد كه در كشور فوراً به نبرد ميان خود خاتمه دهند، و از ديگر كشورها و سازمانها نيز خواست براي پايان دادن به جنگ بيشتر تلاش كنند.
اين بيانيه براي اولين‌بار به مسأله آغاز جنگ پرداخت و بدون اينكه از متجاوز نامي ببرد آغاز جنگ را محكوم كرد، كه اين مطلب نيز در راستاي سياستهاي اعضاء دايم شوراي امنيت پس از رد قطعنامه 588 توسط ايران بود، كه با دادن امتيازات ضعيف به ايران سعي در اختتام جنگ داشتند و اين امر در قطعنامه 598 نمود بهتري يافت. پس از پايان اين اجلاس بود كه قطعنامه 598 به تصويب شوراي امنيت رسيد. جنبش بلافاصله از اين قطعنامه حمايت كرد و خواستار اجرا و پي‌گيري مفاد آن شد. اعضاء جنبش نيز براي متقاعد كردن ايران به پذيرش قطعنامه تلاشهايي انجام دادند، خصوصاً در اين زمينه فعاليتهاي كشور هند قابل توجه بوده است.
در حاشيه اجلاس چهل و دوم مجمع عمومي سازمان ملل، وزراي امور خارجه كشورهاي جنبش غيرمتعهدها اجلاسي را در نيويورك تشكيل دادند. اجلاس در بيانيه نهايي خود، ضمن نگراني عميق از آ‌غاز و ادامه خصومت بين ايران و عراق، مجدداً از دو كشور خواستند كه به مناقشات خود خاتمه دهند و از كوششهاي اخير شوراي امنيت در جهت ارائه يك راه حل جامع، عادلانه و آبرومندانه ـ قطعنامه 598 ـ قدرداني كردند و همچنين از شورا خواستند كوششهاي خود را براي صلح دو چندان كند.
اين سياست جنبش نسبت به مسأله جنگ ايران و عراق تا زمان پذيرش قطعنامه از سوي ايران، بلاتغيير ماند.
سياست و نگرشي كه از آن مي‌توان تحت عنوان « در سايه شورا» نام ببريم، اين است كه جنبش عدم تعهد همواره منتظر اقدامات شوراي امنيت بود و خود از هر گونه اظهار موضع خودداري كرده است، و پس از اعلام نظر شوراي امنيت و قدرتهاي بزرگ، به دنباله روي صرف از جو حاكم پرداخت.
اين سياست، نفوذ قدرتهاي بزرگ جهان را در تصميم‌گيري اعضاء جنبش نشان مي‌دهد، كه با طرز تفكر اوليه و استقلال جنبش عدم تعهد مغايرت دارد.

:: بازدید از این مطلب : 438
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : چهار شنبه 6 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری
 

پانزدهمين نشست وزيران خارجه جنبش عدم تعهد در تهران روزهاي 8  و 9 مرداد در تهران برگزار شد که با سه سند رسمي شامل بيانيه پاياني اجلاس،  بيانيه اي در حمايت از فعاليتهاي هسته اي ايران و قطعنامه اي براي وقايع زيمبابوه  به کار خود پايان داد. 
رياست نشست وزراي خارجه جنبش عدم تعهد نيز از کوبا به ايران منتقل شد.
 در بيانيه پاياني نشست مباحث مهمي چون بحث جلوگيري از توهين به اديان، مقابله با تحريمها و اقدامات زورمدارانه، مقابله با سلطه فرهنگي غرب، اصلاحات سازمان ملل، حمايت از نامزدي کشورهاي عدم تعهد بر اي عضويت در شوراي امنيت، تاييد صلاحيت ديوان کيفري بين المللي براي رسيدگي به جنايت و تجاوز، محکوم کردن تهمت و افترا زدن به کشورهاي عدم تعهد توسط زورمداران، تروريسم، مواد مخدر و غيره درج شده است.
در مجموع مي توان گفت که سند تهران يک سند بين المللي انقلابي و تحول گرا، آينده نگر و مترقيانه است. سند تهران مبنايي براي تنظيم برنامه عمل جنبش است.
اين برنامه عمل در واقع برنامه کاري و اجرايي جنبش عدم تعهد در آينده را ترسيم مي کند. برگزاري اين نشست در نوع خود به نوعي يک پيروزي ديپلماتيک براي جمهوري اسلامي ايران بود. اين نشست بازتاب گسترده اي در سطح مطبوعات و محافل سياسي جهان داشت.

پيشينه عضويت و فعاليت ايران
در جنبش عدم تعهد

ايران بطور رسمي پس از پيروزي انقلاب اسلامي و در جريان برگزاري ششمين نشست سران جنبش عدم تعهد در هاوانا، در سال 1979 به عضويت جنبش عدم تعهد در آمد. به نظر مي رسد جمهوري اسلامي ايران بر اساس آموزه هاي اصلي معمار  انقلاب اسلامي و بنيانگذار جمهوري اسلامي امام خميني(ره) يعني دکترين «نه شرقي، نه غربي» که بسيار به انديشه عدم تعهد نزديک است، اين جنبش برايش از اولويت اساسي برخوردار است. جنبش عدم تعهد با حفظ استقلال عملي و پويايي موضع گيري به بازنگري در متن معادلات جهاني مبادرت ورزيده که اين فصل مشترک مواضع و سخنرانيهاي مسوولان ايراني در نشستهاي متعدد سران و وزيران امور خارجه از سال 1979 تا کنون بوده است.از سوي ديگر شايد بتوان جنبش عدم تعهد را سودمندترين سازمان بين المللي دانست که ايران بعد از سازمان ملل متحد به عضويت آن در آمده است. ايران پس از تثبيت اوضاع سياسي کشور و از سال 1981 بر حضور خود در جنبش افزود و جنبش نيز متقابلا اقدامات مثبتي را به نفع ايران صورت داده است.
تلاش اعضاي جنبش براي حل و فصل جنگ ايران و عراق و برقراري آتش بس هر چند که عدم رعايت بي طرفي و توجه نکردن به خواسته هاي ايران در زمينه تعيين متجاوز اين تلاشها را به بن بست کشاند. محکوميت ساقط کردن هواپيماي مسافر بري ايران در تير ماه 1367حمايت از اجراي قطعنامه 598 و ديگر موضع گيري هايي که با سياست خارجي کشورمان انطباق دارد بويژه در مورد مساله فلسطين، مخالفت با مذهب ستيزي و نژاد پرستي و تقاضا براي گشوده شدن بازار کشورهاي شمال بر روي صادرات کشورهاي جنوب از جمله اين اقدامات بود ه است.



:: بازدید از این مطلب : 552
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : چهار شنبه 6 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری
بافت نامتعادل سازمان ملل متحد باعث شده است که جهان به دو گروه اقلیت قوی و اکثریت ضعیف تقسیم شود. این اقلیت قوی که تعداد اعضایش از انگشتان یک دست تجاوز نمی کند، آشکارا برجهان حکمرانی می کند و به گواه تاریخ، همه مصایب و مشکلات جهان را همین اقلیت رقم زده و در این راه به هیچ قانون و معیاری پایبند نبوده است.
آمریکا، روسیه، انگلیس، فرانسه و چین، پنج کشوری هستند که به اعضای دائم شورای امنیت مشهور شده اند و خاطرات ناگواری ازجمله استعمار و استثمار و جنگ از اکثر این ها در ذهن ملت های جهان نقش بسته است.
برخی کشورها چون آلمان نیز که دوری ازا ین قافله قدرت را برنتابیده اند، به هر ترتیب خود را به این پنج کشور چسبانده و ترکیبات جدیدی وارد ادبیات روابط بین الملل کرده اند که «۱+۵»، «G۸» و... ازجمله آنهاست.
دراین سو اما جمع بزرگی از کشورهای مستقل که به هیچ قدرتی تعهدی نداشته و از این جمع و تفریق ها برای چپاول ملت ها جدا مانده اند، در ائتلاف ۱۱۸ عضوی گردهم آمدند تا با تشکیل سازمانی بین المللی خارج از چارچوب سازمان ملل متحد (UN) ناکار آمدی وضع موجود را به تصویر بکشند.
این سازمان عظیم که خود را جنبش عدم تعهد معرفی می کند، این تعریف را از خود به دست می دهد:«عدم تعهد نمادی است از جست و جوی بشر برای صلح و امنیت ملت ها و تلاش برای ایجاد یک نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جدید در جهان. عدم تعهد نیرویی حیاتی است برای نبرد علیه امپریالیسم در همه صور و مظاهر آن و همه اشکال سلطه خارجی، عدم تعهد تاکیدی است برحقوق ملت ها برای دنبال کردن استراتژی های مستقل خود درجهت عمران و توسعه، مشارکت در حل و فصل مسائل بین المللی.»
وزیران خارجه کشورهای عضو جنبش عدم تعهد (NAM) از روز گذشته درتهران گردهم آمده اند تا اراده خود را برای همکاری مشترک در دستیابی به آرمان های بلند ملت های جهان مانند صلح، امنیت، توسعه و پیشرفت به نمایش بگذارند.
موضوعاتی که درسند پیش نویس اجلاس تهران برای تصویب وزیران تهیه شده، مباحث مهمی چون جلوگیری از توهین به ادیان، مقابله با تحریم ها و اقدامات زورمدارانه، مقابله با سلطه فرهنگی غرب، اصلاحات سازمان ملل متحد، حمایت از نامزدی کشورهای عضو عدم تعهد برای حضور در نهادهای بین المللی مانند شورای امنیت، تایید صلاحیت دیوان کیفری بین المللی برای رسیدگی به جنایات و تهاجم ها، محکومیت تهمت و اقترا زدن زورمداران به کشورهای عضو عدم تعهد و مقابله با تروریسم و مواد مخدراست.
در مجموع می توان سند تهران را سندی بین المللی، انقلابی، تحول گرا، آینده نگر و مترقیانه دانست که مبنایی برای تنظیم برنامه عمل جنبش عدم تعهد است؛ این برنامه عمل در واقع برنامه کاری و اجرایی جنبش را در آینده ترسیم می کند.
به همین مناسبت، ضروری دیدیم که مروری بر تاریخچه و عملکرد این جنبش در طول ۴۷ سال فعالیت آن داشته باشیم.
در جریان جنگ جهانی، به دنبال شکست دشمن مشترک متفقین، سران ارتش های فاتح، از چهارم تا یازدهم فوریه ۱۹۴۵ در شهر یـالتا واقع درجنوب روسیه گردهم آمدند تا مرزهای خود را درحوزه های نفوذ تعیین شده، مشخص کنند.
در کنفرانس یالتا، روزولت، چرچیل و استالین موافقت کردند که هر یک از سه دولت، منطقه ای ازآلمان را اشغال کرده و اداره امور آن را به کمیسیون نظارت که از فرماندهان عالی نیروهای اشغالگر در برلین تشکیل می شد واگذار کنند.
در این کنفرانس موافقت شد که به جای «جامعه ملل»، یک سازمان بین المللی برای حفظ صلح و امنیت جهان ایجاد شود. درپی این توافق «سازمان ملل متحد» با اهدافی چون حفظ و صلح و امنیت بین المللی، توسعه روابط دوستانه بین کشورها و تأمین همکاری برای حل مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بشردوستانه بین المللی تأسیس شد. به این ترتیب، شورای امنیت نیز در قلب سازمان ملل متحد برای حفاظت از منافع قدرت ها شکل گرفت. در همین کنفرانس بود که اصل استفاده از «حق وتو» در شورای امنیت تصویب شد. روزولت در چارچوب این اصل، پیشنهادهای زیر را ارائه کرد:
۱) هر یک از اعضای شورای امنیت یک رأی داشته باشد.
۲) تصمیمات شورای امنیت در مورد مسائل حقوقی باید با هفت رأی موافق اتخاذ شود.
۳) تصمیمات شورای امنیت در مورد مسائل دیگر باید با رأی موافق هفت عضو، شامل رأی موافق پنج عضو ثابت، گرفته شود.
شرط پیشنهاد سوم یعنی «شامل رأی موافق پنج عضو ثابت» موجب برقراری «حق وتو» شد.
● ظهور عدم تعهد
همزمان با پایان گرفتن جنگ و استقرار صلح، اردوگاه فاتحان به تدریج به سوی یک همزیستی خصمانه گرائید. دو ابرقدرت بعد از جنگ، آمریکا و شوروی، تجسم همه جانبه این سیاست خصمانه بودند که در اروپا، آسیا، آفریقا و حتی در سازمان ملل متحد رویاروی یکدیگر قرار گرفتند. ازاین رقابت می بایست دو بلوک سیاسی- نظامی پدید می آمد. یکی در شرق به رهبری مسکو و دیگری در غرب به رهبری واشنگتن. به این ترتیب جهان درگیر جنگ سردی شد که پیامدهای وخیمی به همراه داشت.
نادیده انگاشتن منافع ملل محروم و رعایت نکردن حقوق کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه، موجب ظهور نهضت های آزادی خواهانه و رشد تشکیلات و سازمان های استقلال طلبانه شد. موج مبارزات ضداستعماری و رهایی بخش قبل از همه، آسیا و خاورمیانه را در بر گرفت و سپس به آفریقا کشیده شد.
به این ترتیب فکر تشکیل کنفرانسی متشکل از کشورهای آسیایی و آفریقایی به وجود آمد که پس از یک رشته تحولات موجب پیدایش جنبش عدم تعهد شد. عدم تعهدیا «عدم وابستگی»، سیاست رهبران کشورهایی شد که صرف نظر از نظام ها و ایدئولوژی های متفاوت، هدف و آرمان مشترکی را دنبال می کردند:
● رهایی از حلقه نفود شرق و غرب
جنبش عدم تعهد در سال ۱۹۶۱ (۱۳۴۰ شمسی) با تلاش رهبرانی چون نهرو (هند)، سوکارنو (اندونزی) جمال عبدالناصر (مصر) و تیتو (یوگوسلاوی) به عنوان نیرویی که به گفته نهرو، «ضدبلوک و نه بلوک» بود، بنیان نهاده شد. نخستین تلاش برای ایجاد همگرایی میان کشورهایی که بعدها به غیر متعهدها معروف شدند در آوریل سال ۱۹۵۵ در کنفرانس باندونگ انجام شد این کنفرانس نگرانی عمیق خود را از تشنج بین المللی و خطر جنگ اتمی اعلام داشت.
در بیانیه کنفرانس باندونگ، از ملت ها خواسته شد که در صلح زندگی کنند و به عنوان همسایگان خوب به توسعه همکاری های دوستانه بر پایه اصول زیر بپردازند:
۱) احترام به حقوق اساسی و انسانی و احترام به هدف ها و اصول منشور سازمان ملل متحد؛
۲) احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی همه ملت ها؛
۳) به رسمیت شناختن برابری همه نژادها و برابری همه ملت ها صرف نظر از کوچکی و بزرگی آنها؛
۴) خودداری از مداخله در امور داخلی کشورهای دیگر؛
۵) احترام به حق ملت ها در دفاع فردی یا جمعی، منطبق با منشور سازمان ملل متحد؛
۶) الف) خودداری از به کارگیری نیروهای دفاعی جمعی به منظور خدمت به یک قدرت بزرگ.
ب) خودداری از اعمال فشار به هر کشور از سوی کشور دیگر
۷) خودداری از تجاوز یا تهدید به تجاوز یا استفاده از زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشور
۸) حل و فصل همه اختلافات بین المللی از طریق صلح آمیز از قبیل مذاکره، اجماع، داوری یا حل و فصل حقوقی.
۹) ارتقای منافع متقابل و همکاری های دو طرفه
۱۰) احترام به عدالت و تعهدات بین المللی.
به دنبال این کنفرانس، در سال ۱۹۶۱ و با حمایت فیدل کاسترو و مارشال تیتو در کنفرانسی که در یوگسلاوی سابق برگزار شد، سازمان جنبش عدم تعهد موجودیت خود را اعلام کرد.
جنبش غیرمتعهدها که تاکنون ۱۴ نشست در سطح سران کشورهای عضو برگزار کرده است ۵۳ عضو از قاره آفریقا، ۳۸ عضو از قاره آسیا، ۲۶ عضو از آمریکای لاتین و یک عضو از اروپا (بلاروس) دارد.
نخستین نشست سران عدم تعهد با ۲۵ عضو در سال ۱۹۶۱ در بلگراد و چهاردهمین دوره آن نیز در سال ۲۰۰۶ در هاوانا برگزار شده است. درحال حاضر کوبا ریاست دوره ای این سازمان را که ۱۱۸ کشور جهان عضو آن هستند برعهده دارد.
۱۵ کشور و هفت سازمان بین المللی نیز به عنوان ناظر در جنبش عدم تعهد حضور دارند.
● ساختار جنبش عدم تعهد
بنیانگذاران جنبش عدم تعهد و جانشینان بعدی آنها براین باور بودند که با توجه به تنوع جغرافیایی و ایدئولوژیکی کشورهای عضو، در صورت ایجاد ساختارهای رسمی همچون اساسنامه و دبیرخانه داخلی، احتمالاً این جنبش از هم فروخواهد پاشید. زیرا یک سازمان فراملی متشکل از کشورهایی با ایدئولوژی ها و اهداف مختلف هرگز قادر به ایجاد ساختاری اداری و منطقی برای اجرای سیاست هایی که مورد توافق کشورهای عضو باشد، نخواهد بود.
به همین سبب، نوع منحصر به فردی از ساختار اداری در این جنبش شکل گرفت. براین اساس، ساختار اداری جنبش عدم تعهد مانند سایر سازمان های معمول، چندان دارای سلسله مراتب منطقی و حساب شده نیست و همه کشورهای عضو فارغ از اندازه و اهمیت خود از این فرصت برخوردارند تا در تصمیم سازی و سیاست گذاری های جهانی نقش ایفا کنند.
دراین چارچوب، اجلاس سران، مناسبتی است که این جنبش در بالاترین سطح تشکیل جلسه می دهد و کشور میزبان ریاست جنبش و مسئولیت های مربوط از جمله تلاش برای ارتقای اصول و فعالیت های جنبش را از کشور میزبان قبلی برای مدت سه سال تا اجلاس بعدی برعهده می گیرد.
به این ترتیب ساختار اداری جنبش نیز در مدت ریاست کشور میزبان به این کشور سپرده می شود که این وظیفه نیز معمولاً برعهده وزارت خارجه آن کشور قرار می گیرد. علاوه بر این، از آنجا که سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد به طور منظم در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد با یکدیگر دیدار می کنند و بیشتر کارهای خود را در آنجا انجام می دهند نماینده دائم کشور رئیس جنبش به عنوان وزیر امور عدم تعهد عمل می کند.
به منظور تسهیل مسئولیت های ریاست جنبش تعدادی ساختار با هدف ارتقای هماهنگی میان کشورهای عضو به وجود آمده است که شامل گروه های کاری، گروه های تماس، کمیته های ویژه و سایر کمیته های عدم تعهد است.
آخرین (چهاردهمین) اجلاس سران از ۲۰ تا ۲۵ سپتامبر ۲۰۰۶ در هاوانا پایتخت کوبا برگزار شد. از این تاریخ تا به امروز ریاست جنبش عدم تعهد را کشور کوبا برعهده دارد. صدور بیانیه جداگانه درارتباط با فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران از جمله مهمترین موضوعات مطروحه در این اجلاس بود.
اجلاس آتی سران کشورهای گروه جنبش عدم تعهد نیز قرار است در ژوئیه ۲۰۰۹ در شرم الشیخ مصر برگزار شود.
● جمهوری اسلامی ایران و عدم تعهد
ایران به دلیل پیوستن رژیم پهلوی به پیمان نظامی بغداد نتوانست در نخستین اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد (بلگراد ۱۹۶۱) حضور یابد و از آن تاریخ به بعد نیز مسئله عضویت ایران در این جنبش مطرح نشد.
در سال ۱۳۵۷، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در ششمین نشست سران جنبش عدم تعهد در هاوانا، ایران به عضویت این سازمان درآمد. جمهوری اسلامی ایران براساس آموزه های اصلی معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره)، یعنی دکترین نه شرقی نه غربی که به اندیشه عدم تعهد نزدیک است، ترجیح می دهد این جنبش با حفظ استقلال عملی و پویایی موضع گیری، به بازنگری در متن معادلات جهانی مبادرت ورزد این، فصل مشترک مواضع و سخنرانی های مسئولان ایران در نشست های متعدد سران و وزیران خارجه کشورمان از سال ۱۳۵۷ تاکنون بوده است.
شاید بتوان گفت جنبش عدم تعهد یکی از مفیدترین سازمان های بین المللی است که ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت آن درآمده است. پس از تثبیت اوضاع سیاسی کشور از سال ۱۳۶۰، ایران بر حضور خود در این جنبش افزود و این جنبش نیز متقابلا اقدامات مثبتی به سود ایران انجام داد که از آن جمله می توان به تلاش برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق، محکوم کردن حمله آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران در تیر ۱۳۶۷، حمایت از اجرای قطعنامه ۵۹۸ و سایر موضع گیری هایی که با سیاست های جمهوری اسلامی ایران انطباق داشته اند، اشاره کرد. موضوعاتی چون فلسطین، مخالفت با مذهب ستیزی و نژادپرستی، تقاضا برای گشودن بازار کشورهای شمال به روی صادرات کشورهای جنوب از جمله این اقدامات بوده است.
مهم ترین اقدام حمایتی جنبش غیرمتعهدها در قبال کشورمان تلاش برای محکوم نشدن ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی بوده است. در نشست های شورای حکام آژانس که به منظور بررسی فعالیت های هسته ای ایران برگزار شده است غیرمتعهدها با موضع گیری خود از این شورا خواسته اند به دور از فشارهای سیاسی به بررسی دقیق وضع تسلیحاتی همه کشورهای عضو بپردازد.
این جنبش همچنین در پایان چهاردهمین نشست سران در هاوانا در بیانیه جداگانه ای ضمن حمایت از فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران، پیوستن رژیم صهیونیستی را به معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای (ان پی تی) خواستار شد.
در نگاه کلی می توان گفت با پیوستن ایران به این جنبش، اندیشه حمایت از تبدیل جنبش به یک سازوکار تأثیرگذار در معادلات جهانی تقویت شده است؛ به ویژه آنکه جمهوری اسلامی ایران به همراه کوبا، مالزی و آفریقای جنوبی در ردیف چهار کشور پیشرو در زمینه بیداری غیرمتعهدها قرار دارد که از زمان پیوستن به این سازمان همواره به ضرورت عملی شدن خواسته های جنبش اهتمام و بر آن تأکید کرده است.
اهم مواضع جمهوری اسلامی ایران که در سخنرانی های مقامات رسمی کشور در اجلاس های سران این جنبش تبلور یافته است عبارتند از: درخواست برای ارتقای نقش جهانی جنبش در عرصه بین المللی با هدف تحقق تساوی حقوق در عرصه بین المللی، نیاز به تجدیدنظر در اصول جنبش به منظور تکمیل فلسفه وجودی عدم تعهد با توجه به مقتضیات و تحولات جهان معاصر، حرکت جنبش به سوی جنبه ایجابی و نقش آفرینی و رهبری در جهان معاصر، لزوم تقویت هویت جنبش براساس صلح، معنویت و محبت و تحقق آرمان های بشری برای غلبه بر ناامنی و تبعیض و بی ثباتی، تلاش برای تصحیح روندهای یکجانبه گرایانه و تبعیض آلود موجود، تقویت جنبش غیرمتعهدها از طریق تعاملات فرهنگی و سیاسی اعضای جنبش، فعال تر کردن ارکان جنبش، توجه به ظرفیت های بالای سیاسی و توسعه صلح و آرامش، بازنگری کلی در اهداف و ساختار شورای امنیت سازمان ملل و تحقق عضویت دائم دارای امتیاز وتو در شورای امنیت بر مبنای گفتمان عدالتخواهی.

:: بازدید از این مطلب : 483
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : چهار شنبه 6 بهمن 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد